ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)مستنجد یوسف بن المقتفی خلیفهء عباسی. رجوع به مستنجدبالله یوسف بن مقتفی شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)مسعودبن قطب الدین مودودبن عمادالدین زنگی صاحب موصل. رجوع به مسعودبن قطب الدین مودود... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) ملک العزیر محمد بن ملک ظاهربن صلاح الدین ایوبی. رجوع به ملک العزیز محمد... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) مکّی بن ابراهیم بن علی الپنجهری. عوفی در لباب الالباب (چ لیدن ج2 ص46) آرد:یکی از اماثل و اعیان جهان بوده است و در نوبت دولت محمودیان بکمال و ضروب شمایل متحلّی و عالم فضل و هنر را متولی و ذکر او در تواریخ...
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)(ملک...) رجوع به احمد صفاری... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)منصوربن سلیم اسکندری. رجوع بمنصوربن سلیم... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)منصوربن محمد بن عبدالجبار مروزی سمعانی شافعی. رجوع به منصور... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)مؤیدالدوله اسامه بن مرشدبن علی بن مقلدبن نصر شیزری معروف به مجدالدین. رجوع به اسامه... و رجوع به ابن منقذ... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)ناصرالدین شاه قاجار و کنیت او از پیش ابوالقاسم بود. رجوع به ناصرالدین شاه شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) نصر ابویعقوب عضدالدوله یوسف (امیر...)بن ناصرالدین سبکتکین برادر کهتر سلطان محمود غزنوی. او سپهسالار و حکمران خراسان بود. وفات وی به سال 412 ه . ق. است. وی ممدوح شعرای محمودی و مسعودی است و ایشان را در باب او مدایح بسیار است:
جهاندار و...
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) نصربن محمد نیشابوری متخلص به استغنائی. عوفی در لباب الالباب (چ لیدن ج2 ص23) آورده: [ وی ] از معارف و فضلاء نیشابور، بفضل و دانش مذکور و در میان طبقات شعراء آن عصر (سامانی) مشهور و از گفته های او دو بیت بیش...
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)نصره الدین لیالواشیر اسپهبد اعظم. رجوع به نصره الدین لیالواشیر... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) هبه الله جلال الدین. رجوع به ابوالمظفر جلال الدین... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) هروی مقدسی. رجوع به محمد بن آدم... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ) یحیی بن محمد بن هبیره بن اسعد. ملقب به عون الدین. رجوع به یحیی... و رجوع به ابن هبیره عون الدین... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)یوسف بن ایوب بن شادی الملقب به الملک الناصر صلاح الدین صاحب بلاد مصریه و شامیه و عراقیه و یمنیه. رجوع به یوسف... و رجوع به صلاح الدین... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)یوسف بن عبدالله سبط بن الجوزی. رجوع به یوسف بن عبدالله شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)یوسف بن علی بن بکتکین. از اتابکان اربل در حدود 563 ه . ق. رجوع به یوسف بن علی... شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)یوسف بن قزاوغلی. رجوع به سبط بن جوزی شود.
ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)یوسف بن محمد بن حمویه. رجوع به یوسف بن محمد... شود.