ابوالمظفر
[اَ بُلْ مُ ظَفْ فَ] (اِخ)یوسف بن مقتفی بن مستظهر (555-566 ه . ق.). رجوع به مستنجد یوسف بن مقتفی بن مستظهر... شود.
ابوالمعافاء
[اَ بُلْ ؟] (اِخ) بصری. او راست: کتاب العدد (در آیه های قرآن). (ابن الندیم).
ابوالمعافی
[اَ بُلْ ؟] (اِخ) المدنی. او را بیست ورقه شعر است. (ابن الندیم).
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) از شعرای زمان شاه عباس بزرگ صفوی است.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) از مردم شوشتر برادر علاءالملک مرعشی ششتری. ادیب و عالم بود و اشعار فارسی میگفت و دیوان مرتب دارد. در سال 1046 ه . ق. در بنگاله از بلاد هندوستان وفات یافت. کتابی انموذج العلم و دیگر به نام رسالهء عدالت تألیف کرده است.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) از رجال هندوستان در زمان اکبرشاه بابری بوده در کابل عصیان و دو سال به استقلال حکومت کرد و در سال 971 ه . ق. حاکم بدخشان میرزا سلیمان او را مغلوب کرده بکشت.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابراهیم بن عبدالوهاب بن علی.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن اسماعیل غزنوی حنفی. او راست: المنازع فی شرح المشارع. وفات به سال 581 ه . ق.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) بنابی جعفر الواعظ. رجوع به فوات الوفیات ج1 ص197 شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابن تمام بن هبه الله. از حذاق اطباست و او در خدمت صلاح الدین ایوبی بوده است و مذهب یهود داشت و وی را در فن طب تعالیق و مجرباتی است. بعض اولاد و احفاد ابوالمعالی دین اسلام پذیرفته اند.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابن جمیع مجلی. رجوع به ابن جمیع ابوالمعالی... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابن حمدون محمد بن حسن. رجوع به ابن حمدون شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابن الدوالیبی. علی بن عبدالمحسن. رجوع به علی... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) ابن فضل الله یحیی بن جمال الدین. رجوع به ابن فضل الله ابوالمعالی شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) احمدبن عثمان بن عمر یقچی. رجوع به احمد... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) احمدبن علی بن قدامه. رجوع به احمد... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) احمدبن ناصربن طاهر حسینی. رجوع به احمد... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) احمدبن هبه الله المدائنی. رجوع به احمد... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) البقال. عثمان بن علی بن المعمربن ابی عمامه. برادر ابی سعد معمربن علی واعظ. او ادب از عبدالواحدبن برهان و ابومحمد حسن بن دهان و غیر آن دو فراگرفته است و گویند سیرتی غیر مرضی داشته و تارک الصلوه بوده است و ارتکاب محظورات میکرده. وفات...
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) الصالح. ساکن باب الطاق یکی از مشایخ تصوف. رجوع ج2 صفه الصفوه ص280 شود.