ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (شیخ...) اله آبادی از مشایخ صوفیهء قادریه. او در لاهور میزیست و در سال 1024 ه . ق. وفات یافت. منظومه ای بفارسی به نام تحفه القادریه دارد.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) امام الحرمین عبدالملک بن الشیخ ابی محمد جوینی ملقب به ضیاءالدین. رجوع به امام الحرمین... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) بهاءالدین. او راست: زادالفقهاء.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) جبرئیل بن احمد. رجوع به قدرخان... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) جوینی. عبدالملک بن عبدالله بن یوسف بن عبدالله بن محمد بن حیویّه. فقیه شافعی از مردم نیشابور. مولد او به سال 419 ه . ق. بنیشابور و وفات وی به سال 478 ه . ق. به همان شهر بود. او یکی از بزرگان مذهب شافعیه است....
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) حسن تکین بن علی بن عبدالمؤمن قلج طمغاج. نهمین از امرای ایلک خانیهء ترکستان غربی. پس از محمود ارسلان خان بن سلیمان (524 - 526 ه . ق.). از جانب سلطان سنجر حکمران سمرقند و نواحی آن بوده است. و رجوع به آل افراسیاب شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) خان زادهء ترمذی. رجوع به حبیب السیر2 ص133 و 134 شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) خطیری وراق. سعدبن علی بن قاسم بغدادی ملقب به دلال الکتب شاعر و ادیب. متوفی به سال 568 ه . ق. رجوع به خطیری... و رجوع به ابوالمعالی سعد... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) رازی. معروف به دهخدای رازی شاعر و دانشمندی معاصر سنائی و مختاری غزنوی بوده و مداحی غیاث الدین مسعودبن محمد بن ملکشاه بن الب ارسلان سلجوقی میکرده. وفات او در 541 ه . ق. است. رجوع به دهخدا... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) سدیدالدوله. رجوع به سدیدالدوله... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) سعدبن علی بن القاسم الانصاری الخطیری ثم البغدادی معروف بورّاق. دلال الکتب. ادیب و فاضل و شاعری رقیق الشعر است و او را مصنفاتی است از جمله: زینه الدهر و عصره اهل العصر فی ذکر لطائف شعراءالعصر و این ذیل دمیه القصر باخرزی است و دمیه...
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) سعدالدوله. رجوع به سعدالدوله ابوالمعالی شریف... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) (شیخ...) سیف الدین مظهر باخرزی. ملقب به شیخ العالم و در سلک خلفاء شیخ نجم الدین کبری منتظم است. با منکوقاآن معاصر بود و سورقبی بیکی والدهء منکوقاآن با آنکه متابعت ملت مسیحا علیه السلام میکرد در ایام دولت پسر هزار بالش نقره ببخارا که مسکن...
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) (شاه...) یکی از رجال دربار اکبرشاه پادشاه هندوستان و او دو سال در کابل عصیان ورزید و بدانجا حکومت راند و در سال 971 ه . ق. مغلوب میرزا سلیمان حاکم بدخشان شد و بقتل رسید.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) شاهینی. آخرین از امرای بنوشاهین بطیحه بن حسن بن عمران. وی به سال 373 ه . ق. بهمراهی مظفربن علی بن الحارب پس از قتل ابوالفرج بن عمران، عم خویش در صغر سن به امارت رسید و زمام اختیارمظفر بود و او از هرکس که اندیشه...
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) شریف بن سعید الدوله بن سعدالدوله بن سیف الدوله. پنجمین از ملوک حمدانیان حلب (392 - 394 ه . ق.). رجوع به شریف بن سعیدالدوله... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) شریف سعدالدوله بن سیف الدوله از ملوک آل حمدان در حلب (356 - 381 ه . ق.). رجوع به سعدالدوله شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) شمس الدین رستم. رجوع به رستم... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) شیذلهء فقیه و واعظ جیلی عزیزی بن عبدالملک بن منصور. رجوع به شیذله... شود.
ابوالمعالی
[اَ بُلْ مَ] (اِخ) صدرالدین قونوی. رجوع به صدرالدین... شود.