یاسمن بوی

[سَ مَ] (ص مرکب) آن که بوی یاسمن دهد و خوشبو باشد :
جوابش داد خورشید سخنگوی
نگار سروقد یاسمن بوی.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
تو بر بندگان مه رویی
با کنیزان یاسمن بویی.سعدی.


یاسمون

[سَ] (ع اِ) یاسمن. رجوع به یاسم و یاسمن شود.


یاسمه

[سِ مَ] (ع اِ) واحد یاسمون. آن که یاسمون را به فتح نون میخواند مفرد آن را یاسم داند و گویا تقدیر یاسمه باشد زیرا صرفیون ریحانه و زهره را مؤنث میدانند. (المعرب جوالیقی ص356). || ج، یاسم. (تاج العروس از ابن بری). رجوع به یاسم شود.


یاسمین

[سَ] (اِ) یاسمن. رجوع به یاسمن شود :
تا آسمان روشن شود چون سبز گردد بوستان
تا بوستان خرم شود چون تازه گردد یاسمین.
فرخی.
رزمگاه پرمبارز دوست تر دارد ملک
ز آنکه باغی پر گل و پر لاله و پر یاسمین.
فرخی.
بر برگ سپید یاسمین تر
برریخت قرابهء می حمری.منوچهری.
بر یاسمین عصابهء زرّ(1) مرصع است
بر ارغوان...


یاسمین

[سَ] (اِخ) ابن زین الدین بن ابی بکربن محمد بن علیم حمصی. او راست حواشی بر خلاصهء ابن مالک، و در هامش آن شرح کافیه است. در فاس به سال 1338 ه . جزء دوم آن به طبع رسیده است (ص515 و 584). (معجم المطبوعات ج2 ص194).


یاسمین روی

[سَ] (ص مرکب) آن که چهرهء لطیف دارد :
یاسمین روئی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر میزند.سعدی.


یاسمین عارض

[سَ رِ] (ص مرکب) آن که عارض وی چون یاسمین سفید است :
ز دست دلبر گلرخ دلارایی پریچهره
عیاری یاسمین عارض نگاری مشتری سیما.
مسعودسعد.


یاسمین غبغب

[سَ غَ غَ] (ص مرکب) با غبغب لطیف و سفید چون یاسمین :
می ستان از کف بتان چگل
لاله رخسار و یاسمین غبغب.فرخی.


یاسمین کلاته

[سَ کَ تَ] (اِخ) از قراء رستمدار مازندران است : امیر مسعود مصلحت خود را در این قسم مشاهده کرد و به طرف رستمدار توجه نمود چون به قریهء یاسمین کلاته رسید از پیش دلیران رستمدار و از پس شیران مازندران دست جلادت از آستین تهور بیرون آوردند و خود...


یاسمینی

[سَ] (اِخ) ابومحمد عبدالله بن حجاج ادرینی بن یاسمینی در قرن ششم میزیسته است. او راست کتابی به نام (الارجوزه الیاسمینیه) در علم جبر که با کتاب بغیه المبتدی و غنینه المنتهی طبع شده است. ابوالحسن قلصادی صاحب بغیه المبتدی مذکور که در قرن نهم میزیسته شرحی بر ارجوزهء یاسمینی...


یاسن

[سِ] (ع ص) متغیر. لغتی است در آسن بعض اعراب را. (تاج العروس). آب آسن؛ برگردیده از مزه و رنگ. (منتهی الارب). و رجوع به آسن شود.


یاسوج

(اِخ) دهی است از بخش تل خسروی شهرستان بهبهان، با 150 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


یاسور

(اِخ) دهی است از بخش رودسر شهرستان لاهیجان، با 380 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


یاسون

(اِخ) (به معنی کسی که شفا میدهد) مردی از اهل تسالونیکی که از خویشان پولس بود. (رسالهء رومیان 16:21). و دور نیست که سبب حبس شدنش بواسطهء این بود که پولس را مهمان کرد و پس از آن ضمانت از وی گرفته وی را رها کرد. (اعداد: 17:9) (قاموس کتاب...


یاسه

[سَ / سِ] (اِ) ایاسه. خواهش و آرزو. (یسنا ص125). خواهش و آرزو و به عربی تمنی گویند. (برهان). آرزو. (غیاث). تاسه (در تداول مردم قزوین). آرزو را گویند و آن را ایاسه نیز خوانند : مدتهاست تا ما را به تو یاسه و آرزومندی است. (ابوالفتوح رازی). گفت [...


یاسه

[سَ / سِ] (مغولی، اِ) یاسا. راه و رسم و قاعده و قانون. (برهان). حکم و قانون و سیاست. (غیاث). رسم و قاعده :
آن اسیران را بجز دوری نبود
دیدن فرعون دستوری نبود.
که فتادندی بره در پیش او
بهر آن یاسه بخفتندی برو.مولوی.
یاسه آن به که نبیند هیچ اسیر
درگه و بی گه...


یاسه

[سَ / سِ] (اِ) مخفف یاسمن و یاسمین. نام زنی از کردان.
-امثال: پا پای خر دست دست یاسه. (امثال و حکم ج 1 ص 494).


یاسیج

(اِ) یاسج :
عجب دلتنگ و بیمارم ز صد بگذشت تیمارم
تو گویی در جگر دارم دو صد یاسیج گرگانی.
منوچهری (از جهانگیری).
رجوع به یاسج شود.


یاسین

(اِخ) نام سورهء سی و ششم از قرآن مجید، پس از «الفاطر» و پیش از «الصافات»، آن را 83 آیه است. در ابتدای آن ثنای رسول الله صلی الله علیه و سلم مذکور است و نزد بعضی یاسین یکی از اسمای آن حضرت (ص) است و در آن ناسخ و...


یاسین

(اِخ) آل یاسین... رجوع به آل یاسین شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.