واشور
(اِخ) دهی است از دهستان خدابندهء بخش قروهء شهرستان سنندج که در 14 هزارگزی مشرق گل تپه و 2 هزارگزی شمال وصله قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 300 تن سکنه. و زبان مردم آن ترکی است. از آب چشمه و قنات مشروب میشود. محصول آنجا غلات...
واشورانیدن
[دَ] (مص مرکب) دوباره برانگیختن. از نو بجنبش و حرکت درآوردن. بشورانیدن: حضو؛ واشورانیدن آتش و حرکت دادن اخگرهای آتش فرومرده. (از منتهی الارب). رجوع به شورانیدن و بازشورانیدن شود.
واشورین
(اِ) در لهجهء طبری، داس. (از یادداشت مؤلف).
واشونده
[شَ وَ دَ / دِ] (نف مرکب)بازشونده: قشع؛ ابر پراکنده رونده و گشاده و واشونده از هوا. (منتهی الارب). و رجوع به بازشونده شود.
واشه
[شَ / شِ] (اِ) پرنده ای مانند باز لیکن از باز کوچکتر. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). باشه. باشق. واشق. واشک :
پس اندر دوان هفتصد بازدار
ابا واشه و چرغ و شاهین کار.فردوسی.
و رجوع به باشه و باشق و واشک شود. || تاریکی که فرا میگیرد دشت و بیابان را در...
واشه
[شَ] (اِخ) دهی است از دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک که در 24 هزارگزی شمال شرقی آستانه و 16 هزارگزی راه مالرو عمومی قرار دارد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر که دارای 250 تن سکنه است. از آب قنات و چشمه مشروب میشود. محصول آنجا غلات، بنشن،...
واشه
[شِ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش حومهء شهرستان نائین که در 30 هزارگزی غرب نائین و 10 هزارگزی جنوب راه شوسه اردستان به نائین واقع است. ناحیه ای است جلگه ای با 74 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واشهر
[شَ] (اِخ) جائی است که در ترجمهء تاریخ یمینی آنجا که نبرد یسع بن محمّد و عضدالدوله را بازمینماید دربارهء آن چنین آمده است : «هزار مرد دیلم از حشم الیسع جدا شدند و به حضرت عضدالدوله پیوستند به ناحیت اصطخر و بعد از آن گروه گروه بر پی ایشان...
واشی
(ع ص) نعت فاعلی از وشی. (اقرب الموارد). سخن چین. (ناظم الاطباء). نمّام :
تا بود صبح واشی و نمام
تا بود باد ساعی و غماز.مسعودسعد.
|| دروغگو. (غیاث اللغات) (آنندراج). || بسیارفرزند. (از اقرب الموارد). مرد بسیارفرزند. || ستور بسیاربچه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || بافنده. (از اقرب الموارد). بافندهء جامه. (آنندراج) (ناظم...
واشی
(پسوند) پسوند مکان چنانکه در اسپی واشی، تنگ واشی، روواشی. (از یادداشت مؤلف).
واشیات
(ع ص، اِ) جمع واشیه. رجوع به واشیه شود.
واشیان
(اِخ) دهی است از دهستان بالا گریو بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در یازده هزارگزی جنوب شرقی ملاوی و بیست هزارگزی مشرق راه شوسهء خرم به اندیمشک. ناحیه ای است کوهستانی با هوای معتدل و 500 تن سکنه. آب آن از چشمه و چاه، محصول آن غلات و لبنیات...
واشی لاهوری
[یِ] (اِخ) ابوجعفر عمر بن اسحاق از مردم لاهور است. بعضی وی را از قاین دانسته اند. مؤلف مجمع الفصحاء دربارهء او چنین آرد: «حکیمی دانا و شاعری بینا بوده. محمد عوفی در تذکرهء خود نوشته که شرف الدین احمد ادیب دماوندی گفت که نجیب الملک شرف الخواص ابوطالب المطهر...
واشینگتن
[تُ] (اِخ)(1) (جرج...) یکی از بنیان گذاران دولت ایالات متحدهء امریکا و نخستین رئیس جمهوری آن کشور است. وی به سال 1732 م. متولد شد و به سال 1799 در مانت ورنن(2) از همان ایالت درگذشت. او فرزند کشتکار و مزرعه دار ثروتمندی بود و به سال 1751 فرمانده یکی...
واشینگتن
[تُ] (اِخ)(1) پایتخت ایالات متحدهء امریکا و مرکز استان کلمبیا که دارای 552000 تن سکنه است. این شهر در کنار رود یوتوماک واقع شده است. ادارات و مراکز دولتی در قسمت چپ رود قرار دارد. این قسمت از شهر بر طبق نقشهء قبلی ساخته شده است و بنای کنگرهء امریکا...
واشینگتن
[تُ] (اِخ)(1) یکی از ایالات ساحلی شمال غربی اتازونی است که از شمال محدود است به کلمبیای کانادا و دارای 179031 کیلومتر مربع مساحت و 1478000 تن سکنه است. واشینگتن ایالتی است کم جمعیت ولی دارای منابع معدنی قابل توجهی است و در آنجا زغال سنگ، آهن ربا، مس، و...
واشینگتن
[تُ] (اِخ)(1) شهری است در مرکز یکی از نواحی حاصلخیز در پنسیلوانیای(2) امریکا که دارای معادن زغال و نفت و گاز طبیعی و 25000 تن سکنه و صنایع فلزکاری و شیشه سازی است.
(1) - Washington.
(2) - Pennsylvania.
واشینگتن
[تُ] (اِخ)(1) شهری است در ایالات متحده واقع در ایالت ایندیانا(2) نزدیک رود سفید(3) که دارای 10000 تن سکنه و مرکز کنسروسازی است.
(1) - Washington.
(2) - Indiana.
(3) - White River.
واشینگتن
[تُ] (اِخ)(1) شهری است در انگلستان در ناحیهء دورهام(2) با 17150 تن سکنه و معادن زغال سنگ و صنایع پولادسازی و شیمیایی.
(1) - Washington.
(2) - Durham.
واشیه
[یَ] (ع ص) مؤنث واشی. رجوع به واشی شود.