هیام

[هُ] (ع ص، اِ) جِ هیمی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هیمی و هیماء شود. شیفتگی و شوریدگی از عشق که به دیوانگی ماند یا نوعی از دیوانگی. (آنندراج) (منتهی الارب). دیوانگی از عشق. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد). || تشنگی زده اشتر. (مهذب الاسماء). || تشنگی سخت. (منتهی الارب)...


هیام

[هُیْ یا] (ع ص، اِ) جِ هائم. رجوع به هائم شود. (منتهی الارب). دوست دارندگان و عشاق وسوسه زده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || مردم وسوسه زده. (منتهی الارب) (آنندراج).


هیان

[هَیْ یا] (ع اِ) هَیّان بن بَیّان؛ کنایه از آنکه او را و پدرش را کسی نشناسد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). کنایه از بی پدرومادر. رجوع به هی بن بی شود.


هیاه

[هَیْ یا] (ع اِ) امر: ما هیاته؛ أی ما امره. (اقرب الموارد).


هیاه

[هَ] (ع اِ) از نامهای شیاطین و از اعلام دیوان است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).


هیاهو

[هَ یا] (اِ مرکب) هیابانگ. ضوضاء. هنگامه. غوغا. هایاهوی. قال مقال. سر و صدا. داد و بیداد. بانگ و فریاد. ظاهراً قلب های هو، به معنی شور و غوغا. (آنندراج) :
چو از آب آمو گذشت آن سپاه
برآمد هیاهو ز ماهی به ماه.
عبدالله هاتفی (از آنندراج).


هیاهوی

[هَ یا] (اِ مرکب) هیاهو. رجوع به هیاهو شود.


هیاهیا

[هَیْ یا هَیْ یا] (ع اِ فعل) کلمه ای است که بدان زجر کنند. (منتهی الارب). از اسماء افعال است به معنی بشتاب. (از اقرب الموارد).


هی ء

[هَیْءْ] (ع اِ) کلمهء تأسف است بر چیزی که از دست رفته است و گویند کلمهء تعجب است و گویند اسم فعل است به معنی آگاه باش چون صَهْ به معنی خاموش باش. (از اقرب الموارد).


هی ء

[هَیْءْ / هی] (ع مص) به طعام و شراب خواندن. || بر آب خواندن شتر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد).


هیأت

[هَ ءَ] (ع اِ) سان. (دهار). صورت. (السامی) (غیاث اللغات) (کشاف اصطلاحات الفنون). شکل. (کشاف اصطلاحات الفنون) (غیاث اللغات) (مفاتیح). حالت هر چیز. (کشاف اصطلاحات الفنون). حال چیزی و چگونگی آن و شکل و صورت آن و در کلیات آمده است که هیأت و عَرَض دو مفهوم نزدیک به همند...


هیأه

[هَ ءَ] (ع مص) خوش شکل و هیأت شدن. (اقرب الموارد). || (اِ) حال چیزی و کیفیت آن. (منتهی الارب) (آنندراج). || پیکر. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار). || نهاد. (منتهی الارب) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (آنندراج).


هیأه

[ءَ] (ع اِ) هیئه. حال چیزی و کیفیت آن. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به مدخل قبل شود. || (مص) آرزومند چیزی گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اشتیاق پیدا کردن به چیزی. (اقرب الموارد).


هی ءهی ء

[هِءْ هِءْ] (ع اِ صوت) آوازی که بدان شتر را به علف خوانند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کلمه ای است که بدان شتر را زجر کنند. (منتهی الارب).


هیب

(اِ) به لغت ژند و پاژند عاقبت کار را گویند. (برهان) (آنندراج).


هیب

[هَ] (ع مص) ترسیدن کسی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


هیب

[هَیْ یِ] (ع ص) ترسان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). بیمناک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).


هیبان

[هَ] (ع ص) آنکه از وی ترسند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).


هیبان

[هَیْ یَ] (ع ص) مرد بسیارترس و بددل. (منتهی الارب) (آنندراج). || کسی که از مردم میترسد. (از اقرب الموارد). || چست و سبک. (منتهی الارب) (آنندراج). || (اِ) تکه. (منتهی الارب). تیس. (اقرب الموارد). || شبان. || خاک. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). || کفک دهن شتر. (منتهی الارب)...


هیبان

[هَ یْ یِ] (ع ص) رجوع به مدخل قبل شود.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.