ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مسعدی وکیل آلتونتاش خوارزمشاه در غزنه بزمان مسعودبن مودود. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 321 و 322 و 323 شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مسعودبن اوس بن اصرم البدری. صحابی است. و گروهی در نسب او اوس بن زیدبن اصرم گویند.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مسهربن عبدالملک بن سلع. محدث است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مصطفی بن سید حسن حسینی. رجوع به مصطفی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مصعب بن عمیربن هاشم بن عبدمناف. یکی از کبار صحابهء کرام. رجوع به مصعب... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معافی بن اسماعیل شیبانی. رجوع به معافی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معافی بن اسماعیل بن حسین ابی البیان شافعی موصلی. رجوع به معافی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معافی بن سلیمان جزری. محدث است و از زهیر و قاسم بن معن روایت کند.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معتمربن سلیمان بن طرخان التیمی. محدث است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معقل بن سنان الاشجعی. صحابی است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معقل بن یسار الاشجعی. صحابی است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) معیقب والد محمد. صحابی است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مکتفی علی بن معتضدبن موفق بن متوکل خلیفهء عباسی. رجوع به مکتفی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) مکی بن ابیطالب حموش بن محمد قیسی قیروانی قرطبی، مقری. وفات او به سال 437 ه . ق. او راست: کتاب الصغائر و الکبائر. کتاب الکشف عن وجوه القراآت و عللها. کتاب الابانه فی معانی القرآن. کتاب الادغام. کتاب اختصار شرح قراآت السبع لابی علی...
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) منصوربن علی معروف به منطقی رازی. رجوع به منصور... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) منطقی. رجوع به منصوربن علی معروف به منطقی رازی شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) موسی بن بشار. رجوع به موسی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) موسی بن مهدی بن منصور خلیفهء عباسی ملقب بهادی. رجوع به هادی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) موسی بن یعقوب بن عبدالله بن وهب الزمعی. محدث است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) موفق الدین. رجوع به ابن قدامه موفق الدین... و رجوع به عبدالله بن احمدبن محمد بن قدامه... شود.
