ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) اسود غندجانی. رجوع به حسن بن احمد معروف به اسود غندجانی... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) اشعث بن قیس الکندی صحابی است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) اصفهانی. وراق بوده و کتابت مصحف نیز می کرده و در نیمهء اول قرن چهارم هجری میزیسته است. (ابن الندیم).
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) اطروش. حسن بن علی بن حسن بن عمر الاشرف بن علی بن الحسین علیهماالسلام. از ائمهء زیدیّه. جد مادری سیدمرتضی و رضی. وی در خدمت محمد بن زید بود و در واقعهء او ضربتی بر سر وی خورد و کر شد و از اینجهت به...
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) اعمش دماوندی سلیمان بن مهران. رجوع به اعمش... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) الیاس بن یوسف بن زکی مؤید. ملقب بنظام الدین متخلص بنظامی. رجوع به نظامی شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) انصاری. تابعی است. او از عثمان بن عفان و حسن بن علی علیهماالسلام و ابی هریره و از او سعدان روایت کند.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) الاوحد. رجوع بتاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 411 س 12 شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) اودی. عبدالله بن ادریس بن یزیدبن عبدالرحمن. عبدالله بن احمدبن حنبل از ابی ذکربن دریس روایت کند که او گفت ابومحمد اودی یگانهء روزگار خویش بود و او را جبه ای بود خلق و از اعمش و ابی اسحاق شیبانی و شیوخ بسیار دیگر حدیث...
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) باهلی. او راست: کتاب الاصول الخمسه التی بنی الاسلام علیها.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بخاری. در ترجمهء نزهه الارواح شهرزوری آمده است: ابومحمد از جملهء شاگردان ابوسلیمان سجزی است. حکیمی متبحر در علوم اوائل و اواخر و فیلسوفی در شعب فلسفه ماهر و در بسیاری قوهء حافظه مشهور و در جودت هوش و فهم معروف و صاحب تصانیف مفیده...
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بدرالدین. رجوع به ابن حبیب بدرالدین... و رجوع به حسن بن عمر بن حسن بن حبیب... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) البدری. مسعودبن اوس بن اصرم. صحابی است. و برخی مسعودبن اوس بن زیدبن اصرم گفته اند.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بدیع بن محمد بن محمود بلخی. رجوع به بدیع... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) برزخ بن محمد عروضی. رجوع به برزخ... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بسطامی. بروزگار محمود سبکتکین و پسر او مسعود قضاء گرگان داشت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345 شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بسطامی. یکی از شیوخ تصوف معاصر ابراهیم بن شبان از مردم بسطام و ابوالفرج بن الجوزی در ترجمهء او که بصفه الصفوه منعقد کرده قطعهء ذیل را در ضمن حکایتی از او آورده است:
اذا ما عدت النفس
عن الحق زجرناها
و ان مالت الی الدّنیا
عن الاخری منعناها
تخادعنا...
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بشربن ثابت البزاز. محدث است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بشربن حسین الاصفهانی. محدث است. او از زبیربن عدی و از وی یحیی بن ابی بکیر کرمانی روایت کند.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) بشربن عمر الزهرانی. محدث است.
