ابولیث
[اَ لَ] (ع اِ مرکب) شیر. اسد. (المزهر) (المرصع).
ابولیث
[اَ لَ] (اِخ) محدث است و از مجاهد روایت کند.
ابولیث
[اَ لَ] (اِخ) امام الهدی. رجوع به ابولیث نصر... شود.
ابولیث
[اَ لَ] (اِخ) سمرقندی. رجوع به ابولیث نصر... شود.
ابولیث
[اَ لَ] (اِخ) طبری گرگانی. شاعری از مردم جرجان و مضجع او نیز بدانجاست و از زمان و ممدوح و دیگر اخبار او چیزی در دست نیست. او راست:
دلم میان دو زلفت نهان شد ای مه روی
ز بهر آنکه ز چشمت همی بپرهیزد
نبینی آن که چو مر زلف را بشانه...
ابولیث
[اَ لَ] (اِخ) فضل بن میمون. محدث است و محمد بن عبدالله الانصاری از او روایت کند.
ابولیث
[اَ لَ] (اِخ) نصربن محمد بن ابراهیم. فقیه حنفی و مفسر. ملقب به امام الهدی. از مردم سمرقند. او راست: النوازل در فقه. خزانه الفقه. تنبیه الغافلین. بستان العارفین در آداب و اخلاق. مختلف الروایه. مختلفان فی فروع الحنفیه. کتاب تفسیر. کتاب حصرالمسائل. و شرح جامع الصغیر محمد بن حسن...
ابولید
[اُ] (اِخ)(1) فیلسوفی یونانی از ماغارویان(2) و از مردم ملیطه(3) شاگرد و خلیفهء اقلیدس بمائهء چهارم قبل از میلاد و چنانکه دیوجانس لائرتی(4) و فلوطرخس(5) روایت کرده اند او فن جدل به ذیمسطینس(6) آموخت. و مسئلهء حبّه و خرمن بدو منسوب است.(7)
(1) - Eubulide.
(2) - de Megare.
(3) - Milet.
(4) -...
ابولیلی
[اَ لَ لا] (ع ص مرکب، اِ مرکب)مرد احمق. || مرد ضعیف.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) ابلیس. شیطان. بومرّه.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) محدث است. او از عبدالله بن ابی بکر و سعدویه و از او سعیدبن سلیمان واسطی روایت کند.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) محدث است. او از ابی عکاشه و از وی وکیع روایت کند.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) مولی لبنی سعید. محدث است و از ابن ابی عوفی روایت کند.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) ابن بلال. رجوع به ابولیلی الانصاری والد عبدالرحمن شود.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) ابن عمروبن الجراح. صحابی است و او بجنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب بود. رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 2 ص 77 شود.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) الاشعری. صحابی است.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) انس. رجوع به ابولیلی الانصاری والد عبدالرحمن شود.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) الانصاری. نام او اوس یا داود یا یسار است. وی غزوات بعد از احد را درک کرد و هم در جنگهای امیرالمؤمنین علی علیه السلام در رکاب آن حضرت بود.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) الانصاری والد عبدالرحمن. نام او یسار و نام دیگرش داودبن بلال. صحابی است و لقب او انس است.
ابولیلی
[اَ لَ لا] (اِخ) اوس. رجوع به ابولیلی الانصاری نام او اوس... شود.
