ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن حسن بن علی بن احمد فارسی نیشابوری ملقب به فتال. تلمیذ شیخ ابوجعفر طوسی. او راست: کتاب روضه الواعظین فارسی و کتاب التنویر فی التفسیر. و ابوالمحاسن عبدالرزاق ملقب به شهاب الاسلام رئیس نیشابور وی را بکشت.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن حسن بن حسن بن سهل بن هیثم. رجوع به ابن هیثم حسن... شود. ابن ابی اصیبعه نام او را محمد بن حسن و قفطی حسن آورده است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن حسن بن مظفر حاتمی بغدادی. ادیب و شاعر. معارض متنبی. او راست: کتاب حلیه المحاضره و رسالهء حاتمیّه در ماجراهای میان او و متنبّی و سرقات متنبّی و غیره. وفات وی به سال 388 ه . ق. بود. و رجوع به محمد... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن حسین بن خلف بن احمد فرا رجوع به محمد... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن حسین بن عبدالله بن شبل بغدادی. رجوع به ابن شبل شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن حسین بن ناصرالحق. رجوع به محمد بن حسین... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن سعید قشیری. رجوع به محمد... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن عبدالوهاب الجبائی. رجوع به ابوعلی جبائی شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن عبیداللهبن یحیی بن خاقان. رجوع به ابن خاقان و رجوع به تجارب السلف ص 205 و دستورالوزراء ص 76 شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن عروس. رجوع به محمد... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن علی الفیاض الکاتب... رجوع به محمد... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن علی بن حسین بن مقله. رجوع به ابن مقله شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن علی بن لیث. رجوع به محمد... شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن فرات کوفی. از روات حدیث است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن محمد بن اشعث کوفی محدث شیعی. او راست: کتاب جعفریات و او در اوائل مائهء چهارم در مصر میزیست.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن محمد الوزیر البلعمی. وزیر امیر منصوربن نوح سامانی. رجوع به بلعمی شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن مستنیر نحوی لغوی مشهور به قطرب. رجوع به قطرب شود.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن معاویهء نیشابوری. از روات حدیث است.
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن معن بن هشام القاری. او کتاب التوکل محمد بن یحیی ازدی یا آدمی را روایت کرده است. (ابن الندیم).
ابوعلی
[اَ عَ] (اِخ) محمد بن یعلی بن زنبور. از روات حدیث است.
