ابوالصهباء
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) جبله بن اشیم. تابعی است.
ابوالصهباء
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) صله بن اشیم. تابعی است.
ابوالصهباء
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) صله بن اشیم العدوی. رجوع به صله... شود.
ابوالصهباء
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) صُهیب بکری. محدّث است.
ابوالصهباء
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) عکراش بن ذؤیب بن حرقوس. صحابیست و او سرآمد تیراندازان روزگار خود بود.
ابوالصهباء
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) مضرس بن عبدالله. تابعی است. و از او وکیع بن الجراح روایت کند.
ابوالصید
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) او از ملازمان اشرس بن عبدالله حاکم خراسان از سنهء 109 ه . ق. ببعد بود و بسعی اشرس و این ابوالصید اغلب مردم سمرقند مسلمانی گرفتند.
ابوالصیدا
[اَ بُصْ صَ] (اِخ) صالح بن طریف الضّبی. یکی از روات حدیث است.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ) او از ابی حکیمه و عبدالرحمن الاصبغ از او روایت کند.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ) او صحبت مصعب بن زبیر دریافته و قرّه بن خالد از وی روایت کند.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)یکی از مشایخ طریقت در مائهء سیم هجری و ابوعبدالله خفیف صحبت او را دریافته است. رجوع به نامهء دانشوران ج 2 ص 396 شود.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)جارودبن یزید. از روات و غیر ثقه است.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)شبیب بن یزید خارجی. رجوع به شبیب... شود.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)عبدالله بن راشد الزوفی. یزیدبن ابی حبیب از او روایت کند.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)عبیدبن فیروز. تابعی است و شعبه از او روایت کند.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)فیروز دیلمی. صحابیست.
ابوالضحاک
[اَ بُضْ ضَحْ حا] (اِخ)یحیی بن مسلم. از او محمّدبن ربیعه روایت کند.
ابوالضحضاح
[اَ بُضْ ضَ] (ع اِ مرکب)کذو. (مهذب الاسماء). کزو. (نسخه ای دیگر از همان کتاب). کرو (؟). کدو(؟). در جای دیگر قرباغه. و شاید کذو یا کزو در فارسی همان غوک (قرباغه) باشد.
ابوالضحی
[اَ بُضْ ضُ حا] (اِخ) مسلم بن صبیح عطار. مولی سعیدبن العاص. تابعی است.
ابوالضریس
[اَ بُضْ ضُ رَ] (اِخ) عمنه بن عمار. از روات حدیث است.