ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کسائی مروزی شاعر. نامش مجدالدین، معاصر سامانیان بوده و دولت غزنویه را نیز دریافته است. ولادتش به سال 341 ه . ق. و ناصرخسرو در زهدیات تقلید و پیروی او کند. از اشعار کثیرهء او جز قطعاتی چند در تذکره ها و فردهای معدودی در لغت نامه...
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) محمد ابراهیم [ کذا ]بن محمد بخاری متخلص به جویباری. از فضلا و علمای دورهء سامانیان بوده و شعر نیز می سروده است:
به سبزه بنهفت آن لاله برگ خندان را
به ابر پنهان کرد آفتاب تابان را
بسوی هر دو مهش بر دو شاخ ریحان بود
بشاخ مورد بپیوست شاخ...
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت معتصم خلیفهء عباسی ابن هارون الرشید.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت المؤید پسر متوکل خلیفهء عباسی.
ابواسحاق
[اَ اِ] (اِخ) کنیت واثق بالله ابراهیم بن المستمسک باللهبن الحاکم بامرالله ابی العباس احمد. رجوع به واثق بالله ابواسحاق... شود.
ابواسحاق ابراهیم المؤدب
[اَ اِ اِ مِلْ مُ ءَدْ دِ] (اِخ) از اوست کتاب ناسخ القرآن و منسوخه. (ابن الندیم).
ابواسحاق اسفراینی
[اَ اِ قِ اِ فَ یِ](اِخ) ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بن مهران اسفراینی ملقب به رکن الدین. فقیه شافعی متکلم اصولی صاحب کتاب جامع الحلی. وفات او به نیشابور به سال 418 ه . ق. و جسد او را به اسفراین نقل کردند.
ابواسحاق اشبونی
[اَ اِ قِ اِ] (اِخ)رجوع به ابراهیم بن هارون شود.
ابواسحاق اشبیلی
[اَ اِ قِ اِ] (اِخ) رجوع به ابراهیم بن وثیق شود.
ابواسحاق البتروجی
[اَ اِ قِلْ بِ] (اِخ)نام حکیمی از شاگردان ابن طفیل. و اروپائیان اسم او را به تصحیف آلپتراژیوس(1)گویند. او راست کتابی در علم نجوم. و رجوع به ابن طفیل شود.
(1) - Alpetragius.
ابواسحاق اینجو
[اَ اِ قِ] (اِخ) (شیخ...) جمال الدین شاه شیخ ابواسحاق بن محمود اینجو. پدر او محمود از امیرزادگان دولت چنگیزی است و او را ارپاخان یکی از سلاطین مغول بکشت. ابواسحاق و برادر او مسعود مدتی به تبریز دربند بودند و پس از رهائی مانند چند تن دیگر از امرا...
ابواسحاق بغدادی
[اَ اِ قِ بَ] (اِخ)رجوع به ابراهیم خواص شود.
ابواسحاق بن بکس
[اَ اِ قِ نِ بَ کُ](اِخ) رجوع به ابراهیم بن بکس شود.
ابواسحاق جویباری
[اَ اِ قِ] (اِخ)رجوع به ابواسحاق محمد ابراهیم... شود.
ابواسحاق حبال
[اَ اِ قِ حَبْ با] (اِخ)رجوع به ابراهیم سعید حبال شود.
ابواسحاق حصری
[اَ اِ قِ حُ] (اِخ)رجوع به ابراهیم بن علی... شود.
ابواسحاق حفصی
[اَ اِ قِ حَ] (اِخ)ابراهیم بن ابی زکریا یحیی. چهارمین سلطان از سلسلهء بنی حفص. او از سال 678 ه . ق. تا 681 ه . ق. در تونس حکم راند و در این سال مردی موسوم به احمدبن ابی عمارهء دعی فتنه ای برانگیخت و ابواسحاق بگریخت و در...
ابواسحاق حفصی
[اَ اِ قِ حَ] (اِخ)ابراهیم بن احمدبن ابی بکر. چهاردهمین سلطان از دودمان بنی حفص ملقب به المستنصر. او از 751 تا 770 ه . ق. امارت راند و وزیر وی ابن تافراگین زمام امور در دست داشت و دولت بنی حفص در این وقت بنهایت ضعف رسید و ابن...
ابواسحاق رفاعی
[اَ اِ قِ رِ] (اِخ)رجوع به ابراهیم بن سعید... شود.
ابواسحاق زجاج
[اَ اِ قِ زَجْ جا] (اِخ)رجوع به زجاج ابواسحاق ابراهیم... شود.