یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن ابراهیم، مکنی به ابویعقوب و معروف به شیرازی. پیشوای صوفیهء رباط ارجوانی بغداد بود و برای گردآوری حدیث به فارس و الجزیره و بصره و کوفه و واسط و شام و حجاز و جبال رفت و تألیفات و نوشته های مفید بسیاری از خود بر جای...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن ابراهیم درازی بحرانی، از آل عصفور، معروف به ابن عصفور. از مردم بحرین و از فقهای امامیه و دانشمندی بزرگ بود. از آثار اوست: 1 - انیس المسافر و جلیس الخواطر. 2 - حدائق الناظره. 3 - لؤلؤه البحرین. وی به سال 1107 ه . ق....


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن داود عینی، ساکن حلب و معروف به شُغْری. مردی فاضل و از شافعیان بود. او راست: 1 - شرح البهجه در 8 جلد. 2 - نظم تصریف العزی، با شرح آن و شرح نظم. یوسف به سال 885 ه . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی).


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن سرور دویری. فاضل حنفی مصری از مردم دویر از نواحی اسیوط بود. او راست: العقد النضید، منظومه ای است در علم کلام و شرح آن به نام «حلیه الجید بالعقد النضید» که در سال 1302 ه . ق. نوشته است. مرگ او پس از 1302 ه...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن سلیمان بن محمد بن هود، ملقب و معروف به المؤتمن. فرمانروای سرقسطه از پادشاهان طوایف در اندلس بود. در سال 474 ه . ق. پس از مرگ پدر به حکومت رسید. به علوم ریاضی دلبستگی خاصی داشت و کتابهایی در این علم تألیف کرد که از...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالله بن قطبه، معروف به ابن قطبه. شاعر بود و روایت حدیث می کرد و عزبن جماعه از وی روایت شنیده است. دیوان اشعاری دارد و در حدود سال 720 ه . ق. درگذشته است. (از اعلام زرکلی).


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن عنبه کلاعی، مکنی به ابوالحجاج. پزشک اندلسی اشبیلی بود. در قاهره مسکن گزید و در سال 633 ه . ق. در حدود شصت سالگی در همانجا درگذشت. وی در طب مهارت داشت و از شعر و ادب نیز بهره مند بود. (از اعلام زرکلی).


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن محمد بن احمدبن عثمان یمانی زیدی، ملقب و معروف به نجم الدین. مردی فاضل از مردم هجره العین یمن بود و تألیفاتی دارد که از آن جمله است: 1 - الجواهر و الغرر فی کشف اسرار الدرر. 2 - برهان التحقیق و صناعه التدقیق. 3 -...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن ناصربن خلیفه باعونی مقدسی شافعی صالحی دمشقی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین و معروف به باعونی. مردی دانشمند و فاضل بود. به سال 805 ه . ق. در بیت المقدس به دنیا آمد و در دمشق پرورش یافت. در آنجا و قاهره به...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن نصربن سویلم دجوی. از استادان دانشمند الازهر و از فقیهان مالکی بود. به سال 1287 ه . ق. در دیه دجوه از توابع قلیوبیه به دنیا آمد و در کودکی به سبب گرفتن آبله چشمش کور شد. بین سالهای 1301-1317 ه . ق. در الازهر تحصیل...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمدبن یوسف بن کج دینوری، مکنی به ابوالقاسم. فقیه نامی و از امامان شافعی از مردم دینور بود و به قضاوت آنجا رسید و به دست عیاران در همانجا به سال 405 ه . ق. کشته شد. کتابهای بسیاری نوشت که مورد استفادهء فقها قرار گرفت. یوسف...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمد علموی. ادیب و شاعر و کثیرالشعر بود. نجم الغزی او را شاعر مکثار بلکه مهذار نامیده و گفته است بیشتر اشعار او جز وزن و قافیه چیزی ندارد. قصاید خود را به مردم می داد و می خواست تقریظی بدانها بنویسند و سپس یکی از دوستانش...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن احمد قونوی مولوی رومی، که وی را ازهدی نیز نامیده اند. از فضلای ترک و شارح مثنوی مولوی بود. در زبان و ادب عرب تبحر داشت و در خانقاه بشکطاش آستانه پیر و مرشد مولویه بود. از اوست: المنهج القوی لطلاب المثنوی، در 9 جلد که در...


یوسف

[سُ] (اِخ) (1286-1361 ه . ق.) ابن احمد یوسف، معروف به یوسف احمد. دانشمند آثار اسلامی و از مردم قاهره و نخستین مصری از معاصران است که برای خط کوفی زحمت کشیده و به حل غوامض آن موفق شده است. پدرش پیکرتراش ظریف کاری بود. او را به تحصیل درس...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن اسباط. از پاکان و محدثان بود و سخنانی نغز از وی نقل شده، از آن جمله است: «چشم پوشی از ریاست سخت تر از چشم پوشی از دنیاست. خدایا! مرا خداشناسی عطا کن و امید خویش از دل من مگسل». زنش گفته است یوسف می گفت از...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن اسماعیل بن الیاس بن احمد خویی (جوینی) شافعی بغدادی، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به ابن الکتبی و ملقب به نصیرالدین. از پزشکان و دانشمندان علوم دینی و اصول بود. در مدینه به دنیا آمد و در بغداد پرورش یافت و بزیست. آثاری دارد که از آن...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن اسماعیل بن علی، ملقب به شهاب الدین و مکنی به ابوالمحاسن و معروف به شواء. شاعر و ادیب و از دوستان ابن خلکان مورخ معروف بود. اصل وی از کوفه و زادگاه و مدفنش حلب بود. دیوان شعری در چهار جلد دارد. وی به سال 635 ه...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن اسماعیل بن فرج بن اسماعیل انصاری خزرجی نصری، مکنی به ابوالحجاج انصاری. هفتمین پادشاه از سلسلهء «بنونصربن الاحمر» اندلس بود. به سال 733 ه . ق. هنگامی که برادرش محمد کشته شد با او بیعت کردند. سن وی بدان هنگام 15 سال و هشت ماه بود. در...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن اسماعیل بن یوسف نبهانی. شاعر و ادیب و قاضی بود. در دیه اجزم بنی نبهان از حوالی حیفا در شمال فلسطین و در سال 1265 ه . ق. چشم به جهان گشود و پس از احراز مناصبی به سال 1350 ه . ق. درگذشت. او را آثار...


یوسف

[سُ] (اِخ) ابن الدایه. رجوع به یوسف (ابن ابراهیم... ابن دایه) شود.



ایران من

به امید روزی که هیچ شعری از جنگ نگوید.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.