یزید
[یَ] (اِخ) ابن عمروبن خوید (الصعق) کلابی، معروف به ابن الصعق، از چابکسواران دوران جاهلی و از گویندگان نامی بود. دربارهء او اخبار و روایات فراوان نقل است. (از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن عمروبن خوید (الصعق) کلابی، معروف به ابن الصعق، از چابکسواران دوران جاهلی و از گویندگان نامی بود. دربارهء او اخبار و روایات فراوان نقل است. (از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن عمروبن ربیعه، معروف به ابن حنباء، از بنی زید مناه حنظلی تمیمی و از گویندگان مشهور عهد بنی امیه بود و دو برادر به نام صخر و مغیره داشت که هردو شاعر بودند و گاهی شعر آن سه باهم مخلوط و اشتباه می شود. یزید در حدود...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن عمروبن ربیعه، معروف به ابن حنباء، از بنی زید مناه حنظلی تمیمی و از گویندگان مشهور عهد بنی امیه بود و دو برادر به نام صخر و مغیره داشت که هردو شاعر بودند و گاهی شعر آن سه باهم مخلوط و اشتباه می شود. یزید در حدود...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن قعقاع، مکنی به ابوجعفر. از مشاهیر قراء و بزرگان تابعان بود. از عبدالله بن عباس و ابوهریره قرائت را آموخت و از عمیدبن عمر بن خطاب احادیث شریف روایت کرد. او به سال 132 ه . ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج6). از تابعان و یکی...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن قعقاع، مکنی به ابوجعفر. از مشاهیر قراء و بزرگان تابعان بود. از عبدالله بن عباس و ابوهریره قرائت را آموخت و از عمیدبن عمر بن خطاب احادیث شریف روایت کرد. او به سال 132 ه . ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج6). از تابعان و یکی...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن قنافه بن عبدشمس عدوی، از بنی عدی بن اخزم، از ثعل بن عمروبن غوث، شاعر جاهلی و معاصر حاتم طایی بود. یزید اشعاری در هجو حاتم سروده که از آن جمله است:
«لعمری و ما عمری علیّ بهین
لبئس الفتی المدعو باللیل حاتم».
(از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن قنافه بن عبدشمس عدوی، از بنی عدی بن اخزم، از ثعل بن عمروبن غوث، شاعر جاهلی و معاصر حاتم طایی بود. یزید اشعاری در هجو حاتم سروده که از آن جمله است:
«لعمری و ما عمری علیّ بهین
لبئس الفتی المدعو باللیل حاتم».
(از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن قیس بن تمام بن حاجب الارحبی، از بنی صعب بن دومان از همدان، معروف به ارحبی از امرا و خطبا و فصحا و شجاعان معروف بود. محضر حضرت رسول (ص) را درک کرد و در کوفه ساکن شد. به حضرت علی (ع) پیوست و در جنگها با...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن قیس بن تمام بن حاجب الارحبی، از بنی صعب بن دومان از همدان، معروف به ارحبی از امرا و خطبا و فصحا و شجاعان معروف بود. محضر حضرت رسول (ص) را درک کرد و در کوفه ساکن شد. به حضرت علی (ع) پیوست و در جنگها با...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن مالک جعفی، مکنی به ابوسبره، صحابی است. (یادداشت مؤلف). رجوع به ابوسبره شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن مالک جعفی، مکنی به ابوسبره، صحابی است. (یادداشت مؤلف). رجوع به ابوسبره شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن صقلاب، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن صقلاب، شاعر و کاتب اندلسی و در غزل استاد و در ادب نامور بود. همتی بی مانند داشت. مرگ یزید به سال 619 ه . ق. روی داد. (از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن صقلاب، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن صقلاب، شاعر و کاتب اندلسی و در غزل استاد و در ادب نامور بود. همتی بی مانند داشت. مرگ یزید به سال 619 ه . ق. روی داد. (از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن مهلب بن مغیره، مکنی به ابوخالد و معروف به مهلبی، از شاعران رجزسرا و راویان معروف بود. به خدمت متوکل عباسی پیوست و به مدح وی پرداخت و نیز در مرگ او مرثیهء غرایی سرود. وی اهل بصره بود ولی در بغداد شهرت یافت و...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن محمد بن مهلب بن مغیره، مکنی به ابوخالد و معروف به مهلبی، از شاعران رجزسرا و راویان معروف بود. به خدمت متوکل عباسی پیوست و به مدح وی پرداخت و نیز در مرگ او مرثیهء غرایی سرود. وی اهل بصره بود ولی در بغداد شهرت یافت و...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن مخرم بن حزن (جرم؟) بن زیاد حارثی مذحجی، از معاریف و شعرای دوران جاهلی و از مردم یمن بود. در جنگ کلاب دوم شرکت داشت. در بغداد محله ای است به نام مخرم که یکی از فرزندان یزید در آنجا اقامت داشت و از این رو بدان...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن مخرم بن حزن (جرم؟) بن زیاد حارثی مذحجی، از معاریف و شعرای دوران جاهلی و از مردم یمن بود. در جنگ کلاب دوم شرکت داشت. در بغداد محله ای است به نام مخرم که یکی از فرزندان یزید در آنجا اقامت داشت و از این رو بدان...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن مرثد همدانی، مکنی به ابوعثمان، از راویان بود و از معاذ و ابودرداء روایت دارد. ولیدبن عبدالملک می خواست او را والی کند. چون آگاهی یافت خود را به دیوانگی زد و لباس پشت و رو پوشید و بی کفش و جامه در بازارها به گردش پرداخت....
یزید
[یَ] (اِخ) ابن مرثد همدانی، مکنی به ابوعثمان، از راویان بود و از معاذ و ابودرداء روایت دارد. ولیدبن عبدالملک می خواست او را والی کند. چون آگاهی یافت خود را به دیوانگی زد و لباس پشت و رو پوشید و بی کفش و جامه در بازارها به گردش پرداخت....