یزید
[یَ] (اِخ) ابن زریع بصری عیشی، مکنی به ابومعاویه، در عصر خود محدث بصره بود. احمدبن حنبل و ابن سعد او را ستوده و از ثقات شمرده اند. پدر یزید والی اُبُلَّه بود. تولد او به سال 101 و وفاتش به سال 182 ه . ق. اتفاق افتاد. (از اعلام...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن زریع بصری عیشی، مکنی به ابومعاویه، در عصر خود محدث بصره بود. احمدبن حنبل و ابن سعد او را ستوده و از ثقات شمرده اند. پدر یزید والی اُبُلَّه بود. تولد او به سال 101 و وفاتش به سال 182 ه . ق. اتفاق افتاد. (از اعلام...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن زمعه بن ابی جیش الاسود اسدی قرشی، از صحابه و یکی از کسانی بود که ریاست قبیلهء قریش در دوران جاهلی بدانان ختم شد. قبیلهء قریش به کاری بی مشورت او نمی پرداختند. یزید از نخستین کسانی است که اسلام آورد و از مهاجران حبشه بود و...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن زمعه بن ابی جیش الاسود اسدی قرشی، از صحابه و یکی از کسانی بود که ریاست قبیلهء قریش در دوران جاهلی بدانان ختم شد. قبیلهء قریش به کاری بی مشورت او نمی پرداختند. یزید از نخستین کسانی است که اسلام آورد و از مهاجران حبشه بود و...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن زیادبن ربیعه حمیری، مکنی به ابوعثمان و ملقب به مفرغ و معروف به ابن مفرغ، شاعر غزلسرا و هجوگوی چیره دستی بود و نیز مدایح بلند و اشعار نغزی از او برجای مانده است. نام او در بیشتر مآخذ «یزیدبن ربیعه» و گاهی «یزیدبن مفرغ» آمده است....
یزید
[یَ] (اِخ) ابن زیادبن ربیعه حمیری، مکنی به ابوعثمان و ملقب به مفرغ و معروف به ابن مفرغ، شاعر غزلسرا و هجوگوی چیره دستی بود و نیز مدایح بلند و اشعار نغزی از او برجای مانده است. نام او در بیشتر مآخذ «یزیدبن ربیعه» و گاهی «یزیدبن مفرغ» آمده است....
یزید
[یَ] (اِخ) ابن سلمه بن سمره. رجوع به یزید (ابن طثریه...) شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن سلمه بن سمره. رجوع به یزید (ابن طثریه...) شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن سوید ازدی مصری، مکنی به ابورجاء و مشهور به یزیدبن ابی حبیب، در صدر اسلام مفتی اهل مصر بود. وی نخستین کسی است که علوم دینی و فقه را در مصر عنوان کرد. در حفظ حدیث آیتی بود. تولد او به سال 53 و مرگش به سال...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن سوید ازدی مصری، مکنی به ابورجاء و مشهور به یزیدبن ابی حبیب، در صدر اسلام مفتی اهل مصر بود. وی نخستین کسی است که علوم دینی و فقه را در مصر عنوان کرد. در حفظ حدیث آیتی بود. تولد او به سال 53 و مرگش به سال...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن شجرهء رهاوی، از فرمانروایان بزرگ و نامدار و شجاع دوران اموی و از یاران معاویه بود. معاویه او را به سرکردگی سه هزار سپاه به مکه فرستاد و او آنجا را گشود. یزید در یکی از جنگها به سال 58 ه . ق. کشته شد. (از اعلام...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن شجرهء رهاوی، از فرمانروایان بزرگ و نامدار و شجاع دوران اموی و از یاران معاویه بود. معاویه او را به سرکردگی سه هزار سپاه به مکه فرستاد و او آنجا را گشود. یزید در یکی از جنگها به سال 58 ه . ق. کشته شد. (از اعلام...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن صقلاب. رجوع به یزیدبن محمد بن صقلاب... شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن صقلاب. رجوع به یزیدبن محمد بن صقلاب... شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن ضبه. رجوع به یزیدبن مقسم ثقفی... شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن ضبه. رجوع به یزیدبن مقسم ثقفی... شود.
یزید
[یَ] (اِخ) ابن طثریه بن سلمه، مکنی به ابوالمکشوح، از مشاهیر شعرای عرب و اشعارش در حماسه و اغانی مذکور است. ابوالفرج اصفهانی دیوان وی را گرد آورد و مرتب نمود. وی به قبیلهء قشیر منسوب بود و عزت و احترام کامل داشت و به شجاعت و سخاوت معروف و...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن طثریه بن سلمه، مکنی به ابوالمکشوح، از مشاهیر شعرای عرب و اشعارش در حماسه و اغانی مذکور است. ابوالفرج اصفهانی دیوان وی را گرد آورد و مرتب نمود. وی به قبیلهء قشیر منسوب بود و عزت و احترام کامل داشت و به شجاعت و سخاوت معروف و...
یزید
[یَ] (اِخ) ابن طلحهء عبسی، مکنی به ابوخالد و معروف به یزید فصیح، نویسنده ای چیره دست، شاعری توانا و خطیبی زبان آور بود و در ادب و لغت عرب احاطه و تسلط کامل داشت و در حدود سال 320 ه . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی).
یزید
[یَ] (اِخ) ابن طلحهء عبسی، مکنی به ابوخالد و معروف به یزید فصیح، نویسنده ای چیره دست، شاعری توانا و خطیبی زبان آور بود و در ادب و لغت عرب احاطه و تسلط کامل داشت و در حدود سال 320 ه . ق. درگذشت. (از اعلام زرکلی).