وحیده

[وَ دَ] (اِخ) جایی از اعراض مدینه میان مدینه و مکه. (معجم البلدان) (تاج العروس) (منتهی الارب).


وحیش

[وَ] (ع ص) جانور دشتی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وحش شود. ج، وحشان. (ناظم الاطباء).


وحیم

[وَ] (ع ص) (یوم...) روز سخت گرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). روزی سخت گرم. (مهذب الاسماء).


وحیه

[وَ حی یَ] (ع ص) مؤنث وحی به معنی سریعه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): هو احد السموم الوحیه. (ابن البیطار): ذکاه وحیه؛ ای سریعه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


وخ

[وَ / وُ] (صوت) کلمه ای است که در موقع خوش آیند بودن چیزی میگویند. (ناظم الاطباء). مرادف واه واه. (غیاث اللغات) :
که با انداز معشوقی هزاران عشوه ضم دارد.
فوقی (آنندراج).
|| علامت تعجب است.
- وخ جان.؛ (ناظم الاطباء). رجوع به همین مدخل شود.
- وخ وخ؛ واه واه. کلمهء تحسین است....


وخ

[وَخ خ] (ع اِ) رنج. (منتهی الارب) (آنندراج). رنج و درد. (ناظم الاطباء). || آهنگ. (منتهی الارب) (آنندراج). قصد و آهنگ. (ناظم الاطباء).


وخا

[وَ] (اِخ) نام ماهیی است که یونس (ع) در دهان آن شد نزد کعب الاحبار.


وخاء

[وِ] (ع مص) اخاء. برادری کردن. اخوت. مواخات. مواخاه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).


وخاب

[وَخْ خا] (اِخ) شهری است در ماوراء بلاد ختّل متعلق به ترک. مشک را از آنجا آورند. معادن نقرهء مهمی دارد. رجوع به معجم البلدان شود.


وخاد

[وَخْ خا] (ع ص) وَخود. شتر شتابنده یا شتر با نوعی از رفتار همچون رفتار شترمرغ یا شتر که با گامهای فراخ رود. (منتهی الارب). شتر شتاب رو، نعت است از وخد. (منتهی الارب) (آنندراج). شتر گام فراخ نهنده در رفتن و تیزرو. (ناظم الاطباء).


وخاش

[وِ] (ع اِ) جِ وخش. (ناظم الاطباء). رجوع به وخش شود.


وخاشه

[وَ / وُ شَ] (ع مص) تباه و فرومایه و بی اعتبار گردیدن. || ردی و زبون گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بددل شدن. (تاج المصادر بیهقی).


وخام

[وَ] (ع ص) ارض وخام؛ زمین گیاه ناگوارنده ناک. (منتهی الارب) زمینی که گیاه آن ناگوارنده باشد. (ناظم الاطباء).


وخام

[وِ] (ع ص، اِ) جِ وخیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وخیم شود. || جِ وَخم به معنی مرد گران و ناموافق. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به وخم شود. || جِ وخوم. (ناظم الاطباء). رجوع به وخوم شود.


وخامت

[وَ مَ] (از ع، اِمص) ناسازگاری. (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). دشواری. گرانی. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). ناگواری. دژگواری. بدی. مضرت و زیان و ضرر. گزند. (ناظم الاطباء). وبال. (یادداشت مرحوم دهخدا) : بنگر ای نادان در وخامت عاقبت حیلهء خویش. (کلیله و دمنه). و چون از لذات دنیا با...


وخامه

[وَ مَ] (ع مص) وخیم بودن. (اقرب الموارد). گران شدن. (تاج المصادر بیهقی). گرانبار و ناموافق گردیدن. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || گران و ناگوار شدن طعام. (آنندراج) (ناظم الاطباء). ناگوارنده شدن. (دهار). گران و ناگوارد شدن طعام. (منتهی الارب). ناگوار شدن. (تاج المصادر بیهقی). || وخامه بلد؛ شایستهء...


وخامه

[وَ مِ] (اِخ) دهی از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، در یکهزارگزی راه فرعی اتومبیل رو خلف آباد به شادگان. واقع در دشت. گرمسیر مالاریائی. سکنهء آن 240 تن و آب آن از رودخانهء جراحی تأمین می شود. ساکنین از طایفهء سادات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج6).


وخامی

[وَ ما] (ع ص، اِ) جِ وَخِم، به معنی مرد گران سنگ و ناموافق. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به وخم شود. || جِ وخوم. رجوع به وخوم شود. || جِ وخیم. (ناظم الاطباء). رجوع به وخیم شود.


وخان

[وَ] (اِخ) ناحیتی است [ به حدود ماوراءالنهر ] و از در تبت بدانجا شوند و رختجب دهی است از این ناحیت و اندر وی گبرکان وخی اند و سکاشم شهری است مستقر ملک و خان و از حدود وی روی نمدزین و تیروخی خیزد. و خمداد که بتخانه های...


وخ جان

[وَ] (صوت مرکب) کلمه ای است که زنان ولایت (ایران) در وقت ناز و جماع گویند چنانکه اوه زنان هند بلکه اکثر در وقت لذت بر زبان رانند خواه مرد باشد خواه زن و گاهی تنها لفظ وخ به همین معنی نیز استعمال کنند. (مصطلحات الشعراء) (بهار عجم) (آنندراج). و...



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.