احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن جعفر بحیری. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن جعفر مَعقَری یمنی. از مردم مَعقر، رودباری به یمن و او استاد مسلم است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن جمان الرازی. محدث است. و از ابوالضریس روایت کند. (تاج العروس مادهء ج م ن).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حاسب.ریاضی و منجم معاصر بنی موسی بود. از کتب اوست: کتاب الجمع و التفریق. کتاب المدخل الی علم النجوم. کتاب الی محمد بن موسی فی النیل. (ابن الندیم).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حافظ عبدالغنی مقدسی. متوفی 643 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حَبل. قاضی مالقه بوده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حجاج مروزی. رجوع به مروزی احمد ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حجری ملقب بزین القضاه. او راست: منبهات علی الاستعداد لیوم المیعاد للنصح و الوداد.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن الحداد ملقب بجمال الدین رجوع بروضات ص613 س6 بآخرمانده شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن مکنی به ابوجعفر. ابن مندویهء اصفهانی رساله الی ابی جعفر احمدبن محمد بن حسن فی القولنج را بنام او کرده است. (عیون الانباء ج2 ص21).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن بن زهره الحسینی الحلبی. از مشایخ شهید اول است. (روضات الجنات ص202 س13 بآخر مانده).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن الحسن الخلال الوراق الادیب. صاحب خط ملیح رائق و ضبط متقن فائق، یاقوت گوید: گمان برم که ابن ابی الغنائم ادیب هم این احمد باشد و ما در باب علی بن محمد، دیگری را نیز باین نسبت نام بردیم و ظاهراً او برادر این...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن شافعی. قاضی امین الدین. او راست: انس فی فضائل القدس که در آن بر کتاب ابن عم خود جامع المستقصی اعتماد و در 603 ه . ق. بر او قرائت کرده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسن مرزوقی. مکنی به ابوعلی. وی از مردم اصفهان است و یاقوت گوید که او در غایت ذکاء و فطنت و حسن تصنیف و اقامهء حجج و حسن اختیار بود و بر تصانیف او در جودت مزیدی نیست. و چنانکه ابوزکریا یحیی بن منده...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن الحسین. رجوع به ابومحمد جریری ... و احمدبن محمد بن حسین جریری شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسین ابوحامد بوسنجی از بوسنج ترمذ. رجوع به تاج العروس کلمهء «بوسنج» شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسین ارجانی رجوع به ابوبکر ناصح الدین ... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسین جُرَیْری. مکنی به ابومحمد. از عرفای اواخر مائهءسیم و اوایل مائهء چهارم است و بعضی پدرش را حسین بن محمد نوشته اند معاصر است با معتضد و مکتفی و مقتدر و او نیز از فضلای عرفاست و شریعت و طریقت را با هم...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن حسین کلاباذی مکنی به ابونصر. او راست: اسماء رجال بخاری. وفات وی به سال 398 ه . ق. بود.
