احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن الحسن. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص326).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن مکنی به ابوالمکارم و ملقب به فخرالدین. نزیل تبریز. رجوع به احمدبن الحسن الجاربردی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن بن احمد الاصبهانی الخوزی از مردم خوز محله ای از اصفهان. او از ابونعیم حدیث شنیده و به سال 517 ه . ق. درگذشته است. (تاج العروس).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن بلقینی شافعی. او راست: کشف الاسرار فی معرفه الساده الاخیار.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الجاربردی یا چارپردی شافعی ملقب به ابوالمکارم فخرالدین. و پدر او الامام السعید حسن الجاربردی نزیل تبریز است. احمد از علمای رأس مائهء ثامنهء هجریهء قمریه و معاصر محمد بن تاج الدین علی ساوی وزیر است، چنانکه شرح شافیهء ابن حاجب را به نام این...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن جوغانی مکنی به ابوجعفر. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن حمدوی مکنی به ابوسهل. رجوع به ابوسهل حمدوی... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الخطیب. او راویهء ثعلب نحویست. (معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج2 ص6 س17). و محتمل است که این احمد، احمدبن حسن بن اسماعیل ابوعبدالله سکونی شاگرد ثعلب باشد.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن خطیب قسطنطینی. او راست: ارجوزه ای در طب که بسال 712 ه . ق. نظم کرده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن خیاط. رجوع به مجیرالدین احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن ارَّجانی از مردم ارَّجان فارس. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن صوفی. رجوع به ابوعبدالله احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن ضریر سقری بُرسُفی. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الطلاوی الشافعی. او راست: الاغاثه فی حکم الطلاق بالثلاثه و این کتاب در 1329 ه . ق. در مطبعه الحسینیه بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن طوسی مکنی به ابوسعید. رجوع به خویشاوند شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن عاقولی مکنی به ابوالعباس مقری. محدث است. متوفی بسال 608 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن غالی شافعی ملقب به قطب الدین متوفی به سال 779 ه . ق. او راست: شرح الحاوی الصغیر موسوم به «توضیح الحاوی».
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن فارسی نحوی. او راست: کتاب المقصور و الممدود. متوفی بسال 377 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن فیج (پیگ). محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن حسن الکندی. از اوست کتاب غریب الحدیث. (ابن الندیم).
