احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن البرخشی. رجوع به احمدبن محمد بن العباس... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بُرهان. رجوع به ابن بُرهان ابوالفتح و احمدبن علی بن بُرهان... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن برهان الدین. رجوع به احمدبن عبدالعزیز... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بسنوی. متوفی983 ه . ق. او راست: رساله فی مناظره السیف والقلم.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بشربن عامر مروزی مکنی به ابوحامد. او راست: شرح کبیر بر مختصر المزنی. وفات او به سال 362 ه . ق. بوده است. و رجوع به ابوحامد احمدبن بشر... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بشربن علی التجیبی معروف به ابن الاغبس. حمیدی ذکر او آورده و گوید وفات وی به سال 326 ه . ق. بود. او فقیهی بمذهب شافعیست مائل بحدیث و عالم بکتب قرآن و در همه علومی که وی داشت از عربیت و تفسیر و لغت و...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بشر قنبری. محدثی از اولاد قنبر مولی علی علیه السلام است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بشر المرثدی. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص118، 121، 129، 192، 215).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بشرویه. از قدماء ادباء اصفهان است. رجوع به ص31 کتاب محاسن اصفهان مافروخی شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بشیر کوفی مکنی به ابوبکر. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بغرا (امیر...). بدست محمودبن محمد بن ملکشاه سلجوقی کشته شد. رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص414 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بَقَقیّ. مکنی به ابوالفتح هم نسب با مظفربن عبدالقاهر بَقَقیّ محدث. او بزندقه کشته شد.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بَقَنَّه. وزیر علویان در اندلس از بنی حَمّود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بکار بصری مکنی به ابوهانی. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بکران بن الحسین الزجاج. یاقوت گوید: کتب عنه علی بن محمد الازدی فی سنه 355 ه . ق. رجوع بمعجم الادباء ج1 ص381 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بکر بالسی. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بکر سبعی. محدث است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بکرالعبدی مکنی به ابوطالب. صاحب کتاب شرح ایضاح ابوعلی فارسی. او عالمی نحوی و لغوی و قیم بقیاس و افتنان در علوم عربیت است. و از قاضی ابوسعید سیرافی و ابوالحسن الرّمانی و ابوعلی الفارسی اخذ ادب و علم کرد و406 ه . ق. در خلافت...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بکر مغربی. او راست ارجوزه ای در حدیث به نام معلم الطلاّب بما للاحادیث من الالقاب. (کشف الظنون).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن بَکروُن. از مردم دَسکره، دهی به نهرالملک و او شیخ خطیب بغدادی است.
