احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن علی بن ابی خالد قیروانی مکنی به ابوجعفر. رجوع به ابن جزار و رجوع به احمدبن ابراهیم افریقی و رجوع به عیون الانباء ج1 و معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ص81 شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن فیل البالسی. تابعی است. وفات 284 ه . ق.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن مانک مکنی به ابوعبدالله. نامش احمدبن ابراهیم است و مانک جدّ اوست. وی از معتبرین عرفای اواخر مائهء چهارم هجری است در زمان طایع والقادر بالله عباسی و از سلاطین دیالمه با فخرالدوله و شرف الدوله معاصر بوده اصلش از ارجان فارس است و...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن حسن فارسی مقری ادیب. نزیل نیشابور. مکنی به ابوحامد. او مصنفات کثیره در قراآت گرد کرد و حاکم گوید: از عباد بود و سالها در خانهء ابواسحاق مزکّی برای تأدیب اولاد وی اقامت داشت. و او را در مولد خویش...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد حلبی مکنی به ابوذر سبط العجمی و ملقب به موفق الدین متوفی به سال 884 ه . ق. او راست: حاشیه ای بر شرح نفیسی و اوفی الوافیه و شرحی ناتمام بر مصابیح السنه بغوی. و قره العین فی فضائل الشیخین و الصهرین...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد السجزی مکنی به ابونصر. رجوع به ابونصر احمد... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بن معلی بن اسدالعمّی مکنی به ابوبشر. شیخ ابوجعفر طوسی نام او در مصنفین امامیه آورده و گوید: عمّ در نسبت او، مرّه بن مالک بن حنظله بن زیدبن مناه است و او از جملهء کسانی است که در تنوخ داخل حلف و در اهواز...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم الادیبی الخوارزمی مکنی به ابوسعید. یکی از مشاهیر فضلاء و ادباء و شعراء خوارزم. ابومحمد در تاریخ خوارزم گوید: ابوالفضل الصفاری در کتاب خود ذکر او آورده است. و بخط ابوالفضل دیدم که نوشته بود: احمدبن ابراهیم کاتبی بارع و در ترسل نیکوتصرف بود و...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم افریقی. رجوع به ابن جزار شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم البزاز. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در کتاب الموشح از وی روایت کند. (الموشح چ مصر ص45 و 148). و رجوع به ابن شاذان.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم بسری. محدث است. (منتهی الارب).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم معروف به تاج الدین حنفی از صدور و رؤسای شام (1007 - 1060 ه . ق.). چندی قاضی دمشق بوده و مدتی تدریس بعض مدارس آن شهر کرده است.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم الثعلبی النیسابوری مکنی به ابواسحاق. متوفی 427 ه . ق. او راست: الکشف و البیان فی تفسیر القرآن.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم جُرفی. محدث است از مردم جُرف موضعی به یمن.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم الجمّال. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در کتاب الموشح خود از او روایت کند. (الموشح چ مصر ص 71 و 179 و 195).
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم حلبی. غرس الدین. متوفی به سال 971 ه . ق. او راست شرحی بر قصیدهء میمیّهء ابوالسعود و حاشیه ای بر الفوائد الضیائیهء جامی [ تا آخر مرفوعات ] (اِخ) و حاشیه ای بر فلکیات شرح مواقف.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم خالدی ابیوردی. رجوع به احمدبن ابی المجد ابراهیم... شود.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم سروجی مکنی به ابوالعباس. قاضی القضاه شمس الدین فقیه حنفی. صاحب مصنفات مشهور از جمله: الحجه الواضحه فی ان البسمله لیست من الفاتحه. وی بسن هفتادودوسالگی به سال 710 یا 717 ه . ق. درگذشت.
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم السیاری الشیعی اللغوی النحوی مکنی به ابوالحسین. وی خال ابوعمر زاهد است و این ابوعمر از اصحاب ثعلب باشد و بخط شهید اول دیده شده است که ابوبکربن حمید گفت: ابوعمر زاهد را گفتم: سیاری کیست؟ گفت خال من است، وی رافضی بود و چهل...
احمد
[اَ مَ] (اِخ) ابن ابراهیم الصعیدی الدمشقی المعروف بالشرف الفزاری. وی مقری و نحوی است و خطیب مسجد اموی و شیخ دارالحدیث ظاهریه بود. او از سخاوی و ابن عبدالدائم بن ابی اکبس و جماعت دیگری حدیث شنیده است و نجم قحفازی از او روایت کند. مولد احمد رمضان سال...
