جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه قیس: (تعداد کل: 28)

قیس

[قَ] (ع مص) اندازه کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قال: الشی ء بغیره و علیه قیسا و قیاساً؛ قدره علی مثاله. (اقرب الموارد). || به ناز خرامیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قاس فلان؛ تبختر و اشتدّ. || گرسنه شدن. (از اقرب الموارد). || (اِمص) سختی و گرسنگی. ||...

قیس

(ع اِ) اندازه. (منتهی الارب). القاس و القیس؛ القدر: بینهما قاسُ رمح و قیس رمح؛ ای قدره. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به قید و قاد شود.

قیس

[قَ] (اِخ) جدی است و فرزندان وی بطنی از طایفهء لخم از قحطان بشمار میروند. و مساکن آنان در اطفیحیهء مصر است. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 799).

قیس

[قَ] (اِخ) شعبه ای است از طایفهء مصر و در نسب وی اختلاف است. گویند قیس بن عیلان [ غیلان ] و گویند قیس بن مضر. قیس بر اثر کثرت افراد بر سایر عدنانیان برتری یافت تا آنکه در ردیف عرب یمن قرار گرفت و گفته شد قیس و یمن....

قیس

[قَ] (اِخ) بطن هفتم از جذام است و آنان عبارتند از: بنی غُنَیم و بنی عمرو و بنی حجره. (از صبح الاعشی ج 1 ص335).

قیس

[قَ] (اِخ) جد جاهلی است. فرزندان وی بطنی از عامربن صعصعه از عدنان هستند و منازل آنان در بحرین است. (الاعلام زرکلی ج3 ص799).

قیس

[قَ] (اِخ) جزیره ای است (کیش) در دریای عمان و شهری است زیبا، دارای باغستانهای سبز و خرم و بناهای عالی و مقر صاحب عمان است. این جزیره، لنگرگاه کشتی های هند و ایران است. گروهی از کُتّاب و ادباء بدان منسوبند. (از معجم البلدان). جزیره ای است به بحر...

قیس

[قَ] (اِخ) شهرستانی است به مصر که اینک ویران گردیده است. گویند چون به دست قیس بن حارث مرادی فتح گردید به نام وی موسوم گشت. این قصبه در مغرب نیل پس از جیزه قرار گرفته است. گروهی از محدثان بدان منسوبند. (از معجم البلدان) (منتهی الارب). رجوع به نزهه...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن ابی العاص بن قیس سهمی قرشی. نخستین قاضی اسلام در مصر است که عمرو عاص به امر عمر وی را به قضای مصر برگزید. وی از صحابیان است که بروز فتح مکه ایمان آورد و در مصر به سال 23 ه . ق. درگذشت. (الاصابه ج 3...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن ابی حازم، قیس بن عبدالعوف بن حارث احمسی بجلی. از تابعیان جلیل القدر است که جاهلیت را نیز ادراک کرده است. وی در کوفه اقامت کرد و از اصحاب عشره روایت نمود و بسال 84 ه . ق. درگذشت. (النووی ج 2 ص 61 و تهذیب التهذیب...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن خطیم بن عدی اوسی. شاعر اوس و یکی از بزرگان جاهلیت است و هنگامی شهرت وی آغاز گشت که به خونخواهی، قاتل پدر و جد خویش را بکشت و در این باره شعر گفت. وی اسلام را درک کرد و قبل از آنکه آن را بپذیرد بقتل...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن ذَریح بن سنه بن حذافه کنانی. شاعری است عاشق پیشه که در عشق لُبنی دختر حباب کعبی شهرت یافت. وی از شاعران عصر امویان است که در مدینه اقامت داشت و برادر رضاعی حسین بن علی بن ابیطالب بود. مادر قیس هر دو را شیر داد. در...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن زُهیربن جذیمه بن رواحه عبسی. یکی از امرای بزرگ عرب است و اشعار نغزی نیز دارد. در فهم و نبوغ به وی مثل زنند. او در عمان بسال 10 ه . ق. درگذشت. (الاعلام زرکلی ج 2 ص800) (مجمع الامثال میدانی ج 1 ص184) (ابن ابی الحدید...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن سعدبن عباده بن دلیهم انصاری خزرجی مدنی. از صحابیان است. شانزده حدیث از او نقل شده است. وی از نوابغ عرب و رئیس طائفهء (خزرج) و حامل لوای انصار در مصاحبت پیغمبر است. در خلافت علی بن ابیطالب با وی نیز مصاحبت داشت و در جنگهای او...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن صعصعهء خزرجی انصاری. از بنی نجار، از صحابیان است. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 238 شود.

قیس

[قَ] (اِخ) ابن عاصم بن خالد. از صحابیان است. وی پس از فتح مکه مسلمان شد. رسول در حق او فرمود: انت سید اهل الوَبَر. (تاریخ گزیده چ لندن ص 238).

قیس

[قَ] (اِخ) ابن عاصم بن سنان منقری، مکنی به ابوعلی. بزرگ طایفهء بنی تمیم در عهد خود و شاعری دلاور و بردبار بود که در بردباری به وی مثل زنند. پیغمبر را درک کرد و اسلام آورد و تا زمان عمر زنده بود. در جوانمردی و بردباری اخبار و احادیثی...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن عُباد ضبعی. از بزرگان و تابعیان ثقه است، در ایام خلافت عمر بمدینه آمد و روایت کرد و به بصره سکونت گزید و با ابن اشعث خروج کرد و به دست حجاج بسال 85 ه . ق. بقتل رسید. (الاصابه ج 3 ص273) (الاعلام زرکلی ج 2...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن عَبایه بن عبید خولانی. از صحابیان صاحب رای و شجاع بود که در جوانی جنگ بدر را دیده و در فتوح شام با ابوعبیده مصاحبت داشته و ابوعبیده با او شور میکرده است. در ایام خلافت معاویه بسال 45 ه . ق. درگذشت. (الاصابه ج 3 ص...

قیس

[قَ] (اِخ) ابن عبدالمنذر انصاری. از صحابیان است. وی در بدر شهید شد. آیت و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله أَمواتاً(1) در شأن او و اصحاب که در بدر شهید شدند فرودآمد. (تاریخ گزیده چ لندن ص 238).
(1) - قرآن 2/154.

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.