ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) عبدالله بن یحیی التوأم الکلابی. محدث است.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) عسقلانی. از مشایخ تصوف. جامی در نفحات الانس آرد که وی گفت بر ابوالحسن نوری درآمدم و با خود محبره ای داشتم مرا گفت ای پسر میخواهی که چیزی نویسی گفتم آری بیتی چند بر بدیهه املا کرد که بنویس بنوشتم حاصل معنی ابیات آنکه هر...
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) عضدالدوله امیر نصر یوسف بن ناصرالدین سپاهسالار، برادر محمودبن سبکتکین غزنوی. رجوع به یوسف بن ناصرالدین شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) فرقدبن یعقوب السنجی. محدث است. و رجوع به فرقد... شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) قَبلیّ. محدث است.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) قرمطی. معاصر الطایع بالله. متوفی به سال 366 ه . ق. و پس از او شش تن از ذریهء ابوسعید جنّابی در میان قرمطیان زمام فرمانفرمائی بدست آوردند و بمشارکت یکدیگر حکومت کردند. رجوع به حبط 1 ص306 شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) کورَتی. از عرفای اواخر مائهء سیم هجریه و اوائل مائهء چهارم است. در زمان سلطنت سامانیان در میان این طبقه معروف و مشهور بود و جمعی از مشاهیر این طبقه او را دیده اند از جمله شیخ اجل عبدالله انصاری نوشته که در اوایل حال من...
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) محمد بن احمدبن علی. رجوع به محمد... شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) مذکوری. یکی از شیوخ تصوف. رجوع به نفحات الانس جامی چ هند ص87 و نامهء دانشوران ج3 ص129 شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) مزابلی. از اقران جنید بود و او گفت التصوف حال تضمحلّ فیها معالم الانسانیه. رجوع به نفحات الانس جامی چ هند ص85 و نامهء دانشوران ج3 ص127 شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) مستنصر. یوسف بن محمد. رجوع به یوسف بن محمد ملقب به مستنصر... شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) مولی لاَل عبیدالله. محدث است.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) میدانی بغدادی. یکی از شیوخ متصوفه. رجوع به نفحات الانس جامی چ هند ص87 و نامهء دانشوران ج3 ص130 شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) نصر (امیر...). برادر محمود غزنوی. رجوع به یوسف بن ناصرالدین سبکتکین... شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) نهرجوری. رجوع به ابویعقوب اسحاق بن محمد نهرجوری شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) هاشمی. یکی از شیوخ تصوف به اواخر مائهء دویم و اوائل مائهء سیم. رجوع به نفحات الانس جامی چ هند ص25 و نامهء دانشوران ج3 ص125 شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) یوسف. فقیه شافعی. رجوع به یوسف... شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) یوسف. اول موحدی. دومین از سلاطین موحدین (558 - 580 ه . ق.).
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) یوسف بن ابی بکربن محمد بن علی خوارزمی معروف به سکاکی صاحب کتاب مفتاح العلوم. رجوع به سکاکی... و رجوع به یوسف بن ابی بکربن محمد... و رجوع به ابویعقوب سکاکی... شود.
ابویعقوب
[اَ بو یَ] (اِخ) یوسف بن ابی محمد عبدالمؤمن بن علی القیسی الکومی صاحب المغرب. رجوع به یوسف... شود.
