ابوهاشم
[اَ شِ] (اِخ) مهشم بن عتبه. رجوع به ابوهاشم بن عتبه... شود.
ابوهاشم
[اَ شِ] (اِخ) هریربن صریح. رجوع به هریر... شود.
ابوهاشم
[اَ شِ] (اِخ) هشیم بن عتبه. رجوع به ابوهاشم بن عتبه... شود.
ابوهاشم
[اَ شِ] (اِخ) هلال. مولی ربیعه. محدث است.
ابوهاشم
[اَ شِ] (اِخ) یحیی بن دینار الرّمانی الواسطی. محدث است و از ابی العالیه حدیث شنیده است.
ابوهاله
[اَ لَ] (اِخ) ابن النباش بن زراره بن وقدان بن حبیب بن سلامه بن عدی بن جروه بن اسید التمیمی الاسیدی. پدر هند ربیب رسول صلوات الله علیه و شوی ام المؤمنین خدیجهء کبری ام هند ملقبه بطاهره بنت خویلد از پیش رسول صلی الله علیه و سلم. و نام...
ابوهانی
[اَ] (اِخ) صحابی است.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) احمدبن بکار بصری. محدث است.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) اسماعیل بن خلیفه. محدث است.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) اشعث بن زرعه البصری. محدث است و جعفربن محمد بن اسحاق الازرق از او روایت کند.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) اشعث بن عبدالملک الحرّانی. محدث و از موالی است.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) حمیدبن هانی الخولانی. محدث است و حیوه بن شریح و ابن وهب از او روایت کنند.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) عمروبن بشر الهمدانی. محدث است و خلف بن تمیم از او روایت کند.
ابوهانی
[اَ] (اِخ) معاذبن هانی بصری. محدث است.
ابوهبیره
[اَ هُ بَ رَ] (ع اِ مرکب) غوک نر. ضفْدع.
ابوهبیره
[اَ هُ بَ رَ] (اِخ) ابن حارث بن علقمه. صحابی است. و بغزوهء احد شهادت یافت.
ابوهبیره
[اَ هُ بَ رَ] (اِخ) الرحبی. محدث است.
ابوهبیره
[اَ هُ بَ رَ] (اِخ) ضبی. محدث است و حنش بن الحارث از وی روایت کند.
ابوهبیره
[اَ هُ بَ رَ] (اِخ) عائذبن عمرو. صحابی است.
ابوهبیره
[اَ هُ بَ رَ] (اِخ) یحیی بن انصاری. محدث است.
