ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یعقوب بن منصور ملقب بعادل. رجوع به عادل... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف بن احمدبن عبدالله بن هشام المصری. رجوع به ابن هشام جمال الدین ابومحمد... و رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف بن عبدالله بن یوسف بن محمد بن حیّویه الجوینی. فقیه شافعی. پدر امام الحرمین. رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف بن عبدالله قرطبی. رجوع به عبدالله بن یوسف بن عبدالله... و رجوع به ابن عبدالبر عبدالله بن یوسف... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف التّنیسی. محدث است و از مالک و لیث روایت کند.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف جرجانی. رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف جوینی نیشابوری. رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بن یوسف شافعی. رجوع به عبدالله.... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله بسطامی. رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله حریری. رجوع به عبدالله.... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله خزرجی. رجوع به عبدالله خزرجی شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله دمشقی. معروف به ابن عطیه. رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله روزبه بن المقفع. رجوع به ابن المقفع عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله العادل. رجوع به عبدالله... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله فهری بن وهب. رجوع به عبدالله... و رجوع به ابن وهب شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالله. مولی بنی هاشم. محدث است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالمجیدبن عبدون یابری اندلسی و معروف به ابن عبدون. رجوع به ابن عبدون... و رجوع به عبدالمجید... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالمحسن بن محمد بن احمدبن غالب بن غلبون شاعر. رجوع به عبدالمحسن... شود.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالملک بن الصباح المسمعی. محدث است.
ابومحمد
[اَ مُ حَمْ مَ] (اِخ) عبدالملک بن هشام بن ایوب معافری بصری. رجوع به عبدالملک... شود.
