ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن عمر العمری. تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن کعب. رجوع به عبدالله... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن لهیعه بن عقبه بن لهیعه. رجوع به عبدالله... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن المبارک بن الواضح الحنظلی بالولاء المروزی. مولد او چنانکه ابن جوزی در صفه الصفوه آورده است در 118 یا 119ه . ق. به مرو بود. و ویرا بدان شهر خانه ای بزرگ بود صحن آن پنجاه ذراع در پنجاه ذراع. احمدبن الخلیل از...
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن مسعود. صحابی است. رجوع به ابن مسعود... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن مسلمه بن قعنب الحارثی. تابعی است. رجوع به قعنبی... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن المغیره. تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن همام السلولی. رجوع به عبدالله شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبدالله بن یزید الجیلی. تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبیدبن اسحاق عطار کوفی. از روات حدیث است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبیدبن شوذب. تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبیداللهبن عبدالرحمن الاشجعی. از روات حدیث و صاحب سفیان ثوری است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبیداللهبن محمد بن عمر. تابعی است و از این رو که مادر او عائشه نام داشت به عبیداللهبن عائشه معروف است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عبیده بن حمید الحذاء. تابعی است و کنیت او را ابوعبیدالله نیز گفته اند.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عتبی. شاعر. محمد بن عبیداللهبن عمر بن معاویه بن عمر بن عتبه بن ابی سفیان صخربن امیّهء قرشی اموی. رجوع به عتبی ... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عثمان بن جبله. تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عثمان بن حصین بن علان. تابعی است. حکم بن موسی از ثور و ثور از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عثمان بن عبدالرحمن الطرائفی الحرّانی. تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عطوی کاتب و شاعر. دیوان او صد ورقه است. (ابن الندیم). و رجوع به عطوی... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)عقبه بن علقمه البیروتی. از روات حدیث است.
