ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)بقی بن مخلدبن یزید قرطبی اندلسی. یکی از اعلام و صاحب تفسیر و مسند. او از یحیی بن یحیی اللیثی و محمد بن عیسی الاعشی اخذ حدیث و علم کرد. سپس بمشرق شد و صحبت اکابر فقه و حدیث دریافت و در حجاز از مصعب...
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)بلال بن حارث المزنی صحابی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)بلال. مؤذن رسول صلوات اللهعلیه. صحابی است و بعضی کنیت او را ابوعبدالکریم گفته اند. رجوع به بلال مؤذن.... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)تقی بن مخلد اندلسی. مصحف بقی بن مخلد است. رجوع به ابوعبدالرحمن بقی... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)ثوبان بن بجدد مولی رسول الله صلوات الله علیه. صحابی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)جابربن عبدالله انصاری. به بعض اقوال کنیت جابر ابوعبدالرحمن است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)الجبلانی. ابوعبدالرحمن المرادی از او روایت کند.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)جبلی، عبدالله بن یزید مصری. رجوع به عبدالله... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)الجراح بن ملیح البحرانی، تابعی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)الجهنی. صحابی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حاتم بن عنوان البلخی معروف به اصم. رجوع به حاتم اصم... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حاضن عائشه. صحابی است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حسّان بن ثابت صحابی است. رجوع به حسّان... شود و بعضی کنیت او را ابوعبدالله و برخی ابوحسام و جمعی ابوالولید گفته اند.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حسین بن محمد سلمی نیشابوری. رجوع به حسین... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حکام بن سلم الرازی. از روات حدیث است.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حمراوی. موسم به ینّه. رجوع به ینّه... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)حنظله التمیمی. از روات حدیث است و از او ابونعیم و ابواحمد زبیری روایت کنند.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)خالدبن هشام اموی. رجوع به خالد... شود.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)خالدبن ابی یزید. تابعی و خال محمد بن سلمه است و محمد بن سلمه و حجاج اعور از او روایت کنند.
ابوعبدالرحمن
[اَ عَ دِرْ رَ ما] (اِخ)خالدبن زیاد الازدی. تابعی است.
