ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) کازرونی. رجوع به ابوالفضل خطیب کازرونی شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) کثیربن شاذان. محدث است.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) کیرنگی یا کرنگی. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 662 و چ فیاض ص 648 شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) مالکی. خادم شیخ ابوسعود جارحی. او راست: شرح قصیدهء همزیهء بوصیری صاحب برده.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) مالکی مسعودی. او راست: مختصر تخجیل من حرف الانجیل و در 942 ه . ق. از آن فراغت یافته است.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) المتوکل علی الله، جعفربن المعتصم. رجوع به متوکل علی الله... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) مجدالملک قمّی. کاتب ملکشاه سلجوقی و مستوفی برکیارق. ملکشاه در اواخر عمر مجدالملک را بجای شرف الملک ابوسعید کاتبی داد. و به سال 492 ه . ق. آنگاه که امراء بگمان اینکه ابواب منافع مقربان بارگاه سلطان را مسدود گردانیده قصد قتل وی کردند و او...
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن ابی جعفر المنذری الهروی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن ابی القاسم. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن ابی القاسم بایجوک. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن ابی القاسم خوارزمی بقالی. رجوع به محمد ... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن ابی غسان بکری. رجوع به محمد بن ابی غسان ... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن ابی محمد عبدالله بن ابی احمد شهرزوری ملقب به کمال الدین. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمد معروف به ابن الامام. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمدبن ابراهیم بن سلیمان جعفی کوفی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمدبن ایوب دمشقی شافعی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمدبن احمدبن عبدالحمید. رجوع به ابن عبدالحمید و رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمدبن لیث مروزی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمدبن محمد بن مرزوق تلمسانی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفضل
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) محمد بن احمد الحاکم. وزیر امیر نوح بن نصر سامانی. غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر در دستورالوزراء آرد: او در کفایت اموال سلطانی سعی موفور بجای آورد و ابواب منافع امرا و لشکریان را مسدود گردانید و آن جماعت کینهء وزیر در دل گرفته و...