ابوالعز
[اَ بُ ل عِزز] (اِخ) طاهربن حسن بن حبیب حلبی. معروف به ابن حبیب. رجوع به طاهربن حسن... و رجوع به ابن حبیب بدرالدین... شود.
ابوالعز
[اَ بُ ل عِزز] (اِخ)محمدبن الحسین بندار قلانسی. رجوع به محمد... شود.
ابوالعز
[اَ بُ ل عِزز] (اِخ) محمد بن محمد مواهب بن محمد. رجوع به ابن الخراسانی محمد... شود.
ابوالعز
[اَ بُ ل عِزز] (اِخ) مظفربن ابراهیم بن جماعه بن علی. رجوع به مظفر... شود.
ابوالعز
[اَ بُ ل عِزز] (اِخ) مظفر اعمی بن ابراهیم بن جماعه بن علی، شاعر. رجوع به مظفربن ابراهیم بن جماعه... شود.
ابوالعز
[اَ بُ ل عِزز] (اِخ) یوسف بن رافع بن تمیم. معروف به ابن شداد. رجوع به ابن شداد بهاءالدین ....شود.
ابوالعزار
[اَ بُ ل عَ] (ع اِ مرکب)ابوالعیزار. مرغی است با گردنی نیک دراز که پیوسته در آب باشد و ماهی گیرد. و نام دیگر آن به عربی سبیطر باشد. صاحب منتهی الارب گوید: و یا کرکی است و بگمان ما ابوالعزار و ابوالعیزار و سبیطر چوبینهء قدماست. و امروز در...
ابوالعزم
[اَ بُلْ عَ] (اِخ) محمد بن محمد حلاوی مقدسی. رجوع به محمد... شود.
ابوالعزیز
[اَ بُ ل عَ] (اِخ) ابن اسماعیل بن رزاز جزری ملقب به بدیع الزمان. او راست: کتاب الالات الروحانیه.
ابوالعزیز
[اَ بُ ل عَ] (اِخ) ابن شداد. یوسف بن رافع. رجوع به ابوالعزّ.... شود.
ابوالعسا
[اَ بُ ل عَ] (ع ص مرکب، اِ مرکب) از کنای عرب است.
ابوالعساکر
[اَ بُ ل عَ کِ] (اِخ) حبیش بن خمارویه. سومین از پادشاهان بنی طولون به مصر از سال 282 تا 283 ه . ق. رجوع به حبیش... شود.
ابوالعسکر
[اَ بُلْ عَ کَ] (اِخ) برادر عیسی مغرور. وی بزمان مسعود غزنوی پس از عصیان برادر از دست مسعود حکومت مکران یافت. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 54، 62، 63، 240، 241، 242، 243، 244، 250 و 437 شود.
ابوالعشائر
[اَ بُلْ عَ ءِ] (اِخ) ابن جمیع. هبه اللهبن زید اسرائیلی. رجوع به ابن جمیع موفق و رجوع به نامهء دانشوران ج 1 ص 393 شود.
ابوالعشائر
[اَ بُ ل عَ ءِ] (اِخ) عبدالله بن عمر اسدی ساوی. رجوع به عبدالله... شود.
ابوالعشراء
[اَ بُ ل عُ شَ] (اِخ) الداری یا داری. اسامه بن مالک بن قهسم. از روات حدیث است و بعضی نام او را یساربن بکر و برخی عطاردبن بکر و جمعی یساربن بکربن مسعودبن خولی بن قتاده گفته اند.
ابوالعصمه
[اَ بُ ل عِ مَ] (اِخ) مسعودبن محمد بن محمد عجدوانی. رجوع به مسعود... شود.
ابوالعطاء
[اَ بُ ل عَ] (اِخ) محمد بن علی کرمانی. رجوع به محمد... شود.
ابوالعطاء
[اَ بُ ل عَ] (اِخ) محمودبن علی المرشدی الکرمانی. ملقب به کمال الدین و متخلص بخواجو. رجوع به خواجو... شود.
ابوالعطاء
[اَ بُ ل عَ] (اِخ) ملیحی. او راست: کتابی در فضائل قرآن.