ابوالروح
[اَ بُرْ رَ] (ع اِ مرکب) هُدهُد. (المزهر). رجوع به ابوالربیع شود.
ابوالروح
[اَ بُرْ رو] (اِخ) عیسی الغزی. رجوع به عیسی... شود.
ابوالروم
[اَ بُرْ رو] (اِخ) ابن عمیربن هاشم بن عبدمناف. صحابی است. او برادر مصعب بن عمیر صحابی و از مهاجرین حبشه و اُحُدی است و بخلافت عمر در یرموک درگذشت.
ابوالرؤیس
[اَ بُرْ رُ ءَ] (ع ص مرکب)بزرگ سر. (از اساس البلاغهء زمخشری).
ابوالریاح
[اَ بُرْ ریا] (اِخ) حصن بن ابی الباهلی. محدث است.
ابوالریاح
[اَ بُرْ ریا] (اِخ) حنظله بن نعیم العنزی. محدث است.
ابوالزاهر
[اَ بُزْ زا هِ] (اِخ) ابوالزاهِریّه. جدیر یا حدیر یا جریربن کریب شامی. محدث است. او از ابوالمغیره و معاویه بن صالح از او روایت کند.
ابوالزبان
[اَ بُزْ زَبْ با] (اِخ) زَبانی. محدث است. رجوع به زَبانی ابوالزبان شود.
ابوالزبد
[اَ بُزْ زِ] (اِخ) محمد بن مبارک عامری. رجوع به محمد... شود.
ابوالزبرقان
[اَ بُزْ زِ رِ] (ع اِ مرکب) شرم مرد.
ابوالزرقاء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) عبدالملک بن محمد. محدث است و داودبن رشید از او روایت کند.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) صحابی است.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) الطائی. رجوع به ابوالزعراء یحیی بن الولید شود.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) الجشمی. رجوع به ابوالزعراء عمروبن عامر... شود.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) عبدالله بن هانی. محدث است و سلمه بن کهیل از او روایت کند. و او مشهور به ابوالزعراء الکبیر است.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) عمروبن عامر یا عمروبن عمروبن اخی ابی الاحوص مشهور به ابوالزعراء اصغر. محدث است و سفیان بن
عیینه از او روایت کند.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) عمروبن عمرو. رجوع به ابوالزعراء عمروبن عامر... شود.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) الکبیر. رجوع به ابوالزعراء عبدالله بن هانی شود.
ابوالزعراء
[اَ بُزْ زَ] (اِخ) یحیی بن الولید. محدث است. او از محل بن خلیفه و از او ابن مهدی روایت کند. و در بعض کتب رجال آمده است که زیدبن الحباب از او روایت کند.
ابوالزعزعه
[اَ بُزْ زَ زَ عَ] (اِخ) یا ابوالزعیزعه یا ابوالزعیزه. کاتب مروان است و از ابوهریره روایت کند.