ینگجه
[یِ گِ جَ] (اِخ) دهی است از دهستان سراجوی بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 16هزارگزی شمال خاوری مراغه، با 782 تن سکنه. آب آن از رودخانهء مردق و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه
[یِ گِ جَ] (اِخ) دهی است از دهستان فرورق بخش حومهء شهرستان خوی، واقع در 11هزارگزی باختری خوی، با 701 تن سکنه. آب آن از رودخانهء الند و چشمه و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه
[یِ گِ جَ] (اِخ) دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه، واقع در 24هزارگزی شمال خاوری عجب شیر، با 662 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. یک قلعهء قدیم و آب انبار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه بروانان
[یِ گِ جَ بَرْ] (اِخ)دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه، واقع در 13هزارگزی شمال باختری ترکمان، با 815 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه پایین
[یِ گِ جَ] (اِخ) دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین، واقع در 24هزارگزی شمال ضیاءآباد و 8هزارگزی راه عمومی، با 354 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن مالرو است. کردهای آنجا از طایفهء جلیل وند هستند و تغییر مکان نمی کنند. (از...
ینگجه دلیکانلو
[یِ گِ جَ دَ] (اِخ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه، واقع در 38هزارگزی شمال خاوری میانه، با 697 تن سکنه. آب آن چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه رضابیگلو
[یِ گِ جَ رِ بَ] (اِخ)دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 18هزارگزی جنوب باختری اردبیل، با 418 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه سادات
[یِ گِ جَ] (اِخ) دهی است از دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 35هزارگزی شمال باختری مرند، با 197 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه قاضی
[یِ گِ جَ] (اِخ) دهی است از دهستان برگشلوی بخش حومهء شهرستان ارومیه، واقع در 5/13هزارگزی خاور ارومیه، با 120 تن سکنه. آب آن از شهرچای و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه قشلاق
[یِ گِ جَ قِ] (اِخ) دهی است از دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان خلخال، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری کیوی. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه کرد
[یِ گِ جَ کُ] (اِخ) دهی است از دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 44هزارگزی شمال باختری مرند، با 228 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه محمدحسن
[یِ گِ جَ مُ حَمْ مَ حَ سَ] (اِخ) دهی است از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 14هزارگزی شمال اردبیل، با 228 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه محمدرضا
[یِ گِ جَ مُ حَمْ مَ رِ](اِخ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل، با 639 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگجه مطیع
[یِ گِ جَ مُ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلوی بخش حومهء شهرستان ارومیه، واقع در 24هزارگزی شمال خاوری ارومیه، با 221 تن سکنه. آب آن از نازلوچای و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج4).
ینگ حسین
[یِ حُ سَ] (اِخ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 54000گزی شمال خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو شفیع آباد به داراشوب، با 138تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج6).
ینگ دنیا
[یِ گِ دُنْ] (اِخ) دنیای نو. ارض جدید. نامی که ترکان به قارهء امریکا داده اند. ینگی دنیا. ینگه دنیا :
هر روز شوند عاشقان نو
گویی تو شده ست ینگ دنیا.
خان قزلباش امید (از آنندراج).
عاقلان را دهر زندان است و بند
غافلان را ینگ دنیایی خوش است.
حیاتی گیلانی.
ینگه
[یَ گَ / گِ] (اِ) روشنایی. ینگی. (ناظم الاطباء).
ینگه
[یِ گَ / گِ] (ترکی، اِ) زن که از خانهء عروس همراه کنند تا در شبهای اول عروسی پشت حجله نشیند و حوایج برآرد. (یادداشت مؤلف). زن مجرب و مسنی را گویند که همراه عروس از خانهء پدر به خانهء شوهر می رود و در ترتیب کارها و طرز برخوردهای...
ینگه قلعه
[یِ گَ قَ عَ] (اِخ) دهی است از دهستان تحت جلگهء بخش فدیشهء شهرستان نیشابور، واقع در 21000گزی شمال باختری فدیشه، با 175 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج9).
ینگی
[یَ] (اِ) ینگه. روشنایی. (از ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به ینگه شود.