وادی
(اِخ) نام جد ابوصالح سعداللهبن نجابن الوادی البغدادی الحنبلی. وی از محدثان بود و از ابوالفضل محمد بن ناصر و ابوبکر محمد بن عبدالباقی الانصاری و جز آنها حدیث سماع کرد و وی از ابناء الاربعین سال 537 ه . ق. بود. (لباب الانساب ص 255 ج 3) (انساب سمعانی...
وادی
(اِخ) یحیی بن ابی عبیده بن الوادی که در حدیث ثقه بوده. (معجم البلدان).
وادی آرو
(اِخ)(1) رودی است در ناحیهء کتلونیه(2) اندلس. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 199).
(1) - Aro.
(2) - Catalogne.
وادی آرون
[یِ] (اِخ)(1) رودی است در ناحیهء کتلونیهء(2) اندلس. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 199).
(1) - Aron.
(2) - Catalogne.
وادی آش
(اِخ) وادیش. وادی یاش. وادی ایاش. شهری است در اندلس که امروز قادس(1) نامیده میشود. شهری متوسط است و دارای قلاع و بازارها و آبهای فراوان است، و نهر کوچکی به همین نام از آن عبور میکند. رجوع به الحلل السندسیه ج1 صص 126-129، 31، 54، 75، 189، 190، 205،...
وادی آش
(اِخ) نهری است به اندلس در ایالت غرناطه که از شهر وادی آش عبور میکند. (از الحلل السندسیه ج 1). و رجوع به فهرست اماکن همان جلد و اسپانیا شود.
وادی آنیو
[یِ یُ] (اِخ)(1) رودی است در اندلس در ناحیهء کتلونیه(2). (از الحلل السندسیه ج2 ص199).
(1) - Aneo.
(2) - Catalogne.
وادیاب
[دِ] (ص) باطل گشته و ناچیز شده. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
وادیان
(اِ) بادیان. (دهار). رازیانه. (برهان) (آنندراج).
وادیان
[دِ] (اِخ) شهر بزرگی است از ناحیهء زبید یمن. (از معجم البلدان).
وادی ابراهیم
[یِ اِ] (اِخ) از دهکده های انار قم است. (تاریخ قم ص 137).
وادی ابرو
[یِ اِ رُ] (اِخ)(1) رودی است در شمال اندلس که بدریای مدیترانه میریزد. (از الحلل السندسیه ج 1 ص 21). و رجوع به ص 41، 163، 318 همان جلد و ج 2 ص 197 شود.
(1) - Ebro.
وادی اسحاق
[یِ اِ] (اِخ) از نواحی قم است، در تاریخ قم ص 58 چنین آمده است: «رساتیق قم بیست و یک اند وضیعتهای آن نهصد دیه است و از آن جمله لنجرد بیست و هفت دیه است،... وادی اسحاق با مزارع سی و پنج دیه....» و در ص 139 همان کتاب...
وادی اشی
[یِ اُ شَی ی] (اِخ) موضعی است در مغرب و در آن نخلستان است. (منتهی الارب). || گویند نام موضعی باشد به یمامه در وادی وشم.
وادی اضم
[اِ ضَم م] (اِخ) رودی در مدینه در میان کوههای تهامه. آن قسمت از این رود که نزدیک مدینه است «القناه» و قسمت بالاتر از آن «الشظاه» نام دارد. (نخبه الدهر دمشقی ص 210 و معجم البلدان در ذیل اضم). رجوع به اضم شود.
وادی الابیار
[دِلْ اَبْ] (اِخ)(1) رودی است در اسپانیا نزدیک دریای مدیترانه. (از الحلل السندسیه ج 1 ص 30).
(1) - Guadalaviar.
وادی الاحرار
[دِلْ اَ] (اِخ) محلی است در جزیره العرب واقع در موزن بنی عامر لوی. وجه تسمیهء آن بسبب آن است که یزیدبن معاویه به بنی عامر وارد شد و آنان را به این اسم نامید. (معجم البلدان).
وادی الاراک
[دِلْ اَ] (اِخ) موضعی است نزدیک مکه :
سلام الله ما کرّاللیالی
و جاوبت المثانی والمثالی
علی وادی الاراک و من علیها
و دار باللوی فوق الرمال.
حافظ (دیوان چ قزوینی - غنی ص 325).
وادی البدر
[دِلْ بَ] (اِخ) محلی است در 9 فرسنگی بدر واقع در بین مکه و مدینه: از مکه تا مدینه دوی است و شصت میل که هشتاد و شش فرسنگ و دو میل باشد، و بطریق البدر از مکه به دیه سه فرسنگ و از آنجا به مغارهء ابوبکر و عثمان...
وادی البرش
[دِلْ بِ] (اِخ)(1) ناحیهء زیبا و آبادی است در اسپانیا در نزدیکی شهر آبله(2)، در این ناحیه شهری است به نام البیلو(3)که انگورش معروف است و سبریروس(4) هم نامیده میشود. (از الحلل السندسیه ج 1 ص 342).
(1) - Alberche.
(2) - Avila.
(3) - Albillo.
(4) - Cebriros.