جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کفه: (تعداد کل: 11)

کفه

[کَ / کِ / کُفْ فَ](1) (ع اِ) پلهء ترازو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار). آنچه از ترازو که در آن چیز وزن کردنی گذارند و وزن کنند. (از اقرب الموارد). ج، کفف و کفاف. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به کفه و کپه شود.
(1) - در اقرب...

کفه

[کِفْ فَ / کُفْ فَ] (ع اِ) آنچه فروهشته و مسترخی باشد از بن دندان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

کفه

[کَفْ فَ] (ع اِ) دفعه. بار. مره. (از اقرب الموارد). || لقیته کفه کفه و لقیته کفه لکفه و کفه عن کفه، یعنی ملاقات کردم او را و مواجه با او شدم به نحوی که دست به دست رسید و یا ملاقات کردم با وی و منع کردیم همدیگر را...

کفه

[کُفْ فَ] (ع اِ) حاشیهء پیراهن. (غیاث): کفه القمیص؛ نورد دامن پیراهن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گردشدگی دامن پیراهن. (از اقرب الموارد). || هرچیزی زاید بر چیزی مثل: کفه الثوب؛ یعنی نورد جامه و کفه الرمل؛ دامن ریگ و کرانهء آن و کفه الدرع؛ دامن زره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)...

کفه

[کِفْ فَ / کُفْ فَ] (ع اِ) دام شکاری. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دام صیاد. (یادداشت مؤلف). || چوب دف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هر چیز گرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). هر چیز مستدیر و دایره ای. (از اقرب الموارد). || گو،...

کفه

[کَ فَ / فِ] (اِ) خوشه های گندم و جو را گویند که در وقت خرمن کوفتن آنها کوفته نشده باشد و بعد از پاک کردن غله آنها را بار دیگر بکوبند و عربان آن را قصاده خوانند. (از برهان) (ناظم الاطباء). خوشهء غله که خرد نشده باشد و بعد...

کفه

[کَ فَ / فِ] (اِ) دف و دایره را گویند. (برهان). دف و دایره را گویند زیرا که بدان کف زنند. (انجمن آرا) (آنندراج). دف و دایره. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ سروری) :
گه بکوبد فرق این پای حوادث چون کفه
گه بمالد گوش آن دست نوایب چون رباب.
عبدالواسع جبلی (از فرهنگ سروری).

کفه

[کَفْ فَ / فِ] (از ع، اِ) کفّه. پلهء ترازو. (برهان) (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی). پلهء ترازو و هر چیزی که مانند آن گرد باشد. (غیاث). پله. (نصاب). هریک از دو خانهء ترازو که در یکی سنگ و در دیگر چیز کشیدنی نهند. سنجه. کپه. (یادداشت مؤلف) :
نرگس بسان کفهء...

کفه

[کَ فَ / فِ] (اِ مرکب) قسمت زیرین چاقچور که پای را از مچ تا نوک انگشتان پوشد و نیز در جوراب و کفش آن قسمت که پای را از مچ تا انگشتان در بر می گیرد. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).
- کفه رویه؛ آن قسمت از چاقچور که پای و...

کفه

[کَفْ فَ] (اِخ) نام شهری(1) است. (از برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ سروری) :
اگر بصره و کفه بیند به خواب
شود منهزم موصل و شوشتر.
پوربهای جامی (از انجمن آرا).
کفه بمناسبت این بیت همان کوفه خواهد بود آن را کوفان نیز گویند. (انجمن آرا) (از آنندراج).
(1) - کُفَّه موضعی است در بلاد...

کفه

[کِ فِ] (اِخ)(1) در افسانه های یونانی پسر بلوس(2) است. و رجوع به تاریخ ایران باستان ج2 ص1297 شود.
(1) - Cephee.
(2) - Belus.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.