جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه عطاء: (تعداد کل: 17)
عطاء
[عَ] (ع اِمص، اِ) عطا. دهش. (منتهی الارب). دادن بخشش را. (از اقرب الموارد). رجوع به عطا شود. || آنچه بخشیده شود. (منتهی الارب). آنچه داده شود. (از اقرب الموارد). ج، أعطیه و جج، أعطیات. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اصل آن واوی است یعنی «عطاو» و عرب واو و یاء...
عطاء
[عِ] (ع مص) عطا نمودن. (از منتهی الارب). چیزی را به کسی دادن. (از اقرب الموارد). || ورزیدن جهت اهل و دادن آنچه خواستهء آنها باشد و همدیگر گرفتن. (از منتهی الارب) (آنندراج). عاطی الصبی أهله؛ آن جوان برای خانوادهء خود کار کرد و آنچه خواسته بودند برای آنها بیاورد....
عطاء
[عَ] (اِخ) جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از بنی مهدی از جذام از قحطانیه را تشکیل می دهند. و مساکن آنان در بلقاء دیار شام بوده است. (از الاعلام زرکلی به نقل از نهایه الارب).
عطاء
[عَ] (اِخ) مشهور به مقنع خراسانی. شعبده باز مشهور. وی قصار و از اهالی مرو بود و از راه تناسخ ادعای خدائی کرد و می گفت ربوبیت از ابومسلم خراسانی به وی منتقل شده است. جماعتی از مردم نیز به وی گرویدند و در راه عقیدهء او جنگیدند. وی شخصی...
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن ابی رباح، مکنی به ابومحمد. فقیه قرن اول هجری. رجوع به عطاء (ابن سلم بن...) و ابن ابی رباح شود.
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن ابی مروان اسلمی، تابعی است. رجوع به ابومصعب (عطاء...) شود.
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن ابی مسلم بلخی، مکنی به ابوعثمان یا ابوایوب. از محدثان برگزیدهء بلخ بود و به سال 135 ه . ق. درگذشت. (از صفه الصفوه ج 4 ص125).
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن ابی میمونه. تابعی است. رجوع به ابومعاذ (عطاء...) شود.
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن احمد مدینی. شاعری قلیل الشعر است. (از الفهرست ابن الندیم).
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن اسلم بن صفوان، مشهور به ابن ابی رباح. وی از فقیهان بزرگ قرن اول هجری بشمار میرفت و از سیاه پوستان بود. به سال 27 ه . ق. در جند (در یمن) متولد شد و در مکه پرورش یافت و مفتی و محدث مردم این شهر گشت...
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن دینار هذلی. از موالی بنی هذیل. وی مصری بود و حدیث می گفت و کتابی در تفسیر دارد که آن را از سعیدبن جبیر روایت کرده است. عطاء به سال 126 ه . ق. در مصر درگذشت. (از الاعلام زرکلی به نقل از تهذیب التهذیب).
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن سائب علوی کوفی. تابعی است. (منتهی الارب). و رجوع به ابوزید (عطاء...) شود.
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن عبدالله. شیخ امام مالک بن انس بوده است. (از منتهی الارب).
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن مروان. تابعی است. (منتهی الارب).
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن مسلم الخفاف. محدث. رجوع به ابومخلد (عطاء...) شود.
عطاء
[عَ] (اِخ) ابن یسار. تابعی است. (منتهی الارب). و رجوع به ابومحمد (عطاء...) شود.