عطاء
[عَ] (ع اِمص، اِ) عطا. دهش. (منتهی الارب). دادن بخشش را. (از اقرب الموارد). رجوع به عطا شود. || آنچه بخشیده شود. (منتهی الارب). آنچه داده شود. (از اقرب الموارد). ج، أعطیه و جج، أعطیات. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اصل آن واوی است یعنی «عطاو» و عرب واو و یاء پس از الف را به همزه تبدیل کنند، و هر گاه با تاء وحدت بیاید برخی آن را به صورت عطاءه خوانند و برخی بنا بر اصل، عطاوه گویند و تثنیهء آن را نیز عطاءان و عطاوان خوانده اند و مصغر آن عُطَیّ شود به حذف لام الفعل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عطا شود : و هؤلاء من عطاء ربک و ماکان عطاء ربک محظورا. (قرآن 17/20)؛ و اینها از بخشش پروردگار تو است و بخشش پروردگارت بازداشته نیست. و أما الذین سعدوا ففی الجنه خالدین فیها... عطاء غیر مجذوذ. (قرآن 11/108)؛ و کسانی که نیک بخت شدند پس در بهشت هستند جاودانه... بخششی است غیر منقطع، جزاء من ربک عطاء حسابا. (قرآن 78/36)؛ پاداشی است از پروردگارت و بخششی است کافی. هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب. (قرآن 38/38)؛ این است بخشش ما پس عطا کن یا بدون شمار منع کن.
- ام العطاء؛ دادنی. (دهار).
|| در اصطلاح فقهی، با معنی رزق نزدیکی دارد جز آنکه فقها بین این دو کلمه فرقی نهاده می گویند آنچه از بیت المال برای لشکریان بیرون آید در هر ماه مثلاً، آن رزق باشد و آنچه به نام لشکریان یک نوبت یا دو نوبت در سال صادر شود آن را عطاء نامند. و برخی گویند عطاء چیزی است که در هر سال یا در هر ماه صادر شود، و رزق مزد روزانه است. و نیز گویند عطاء فریضهء جنگجویان باشد و رزق مقرری فقراء مسلمانان است در صورتی که در زمرهء جنگجویان داخل نباشند. و نیز گفته اند رزق بخشش جاری دنیوی یا دینی است و یا نصیب و بهره ای است که برای کسی تعیین شده باشد و مخصوص است بدانچه اندرون بدن انسان از آن استفاده می کند و بدان تغذیه می شود و گویند عطاء فریضه ای است که برای مردم از بیت المال می رسد نه به عنوان آنکه نیازمندی مردم از آن تأمین گردد، اما رزق آن چیزی است که برای مردم به عنوان تأمین احتیاجات و معیشت آنان تعیین شود به قدری که بدان احتیاج دارند، و کفایه عبارت است از شهریه یا مزد روزانه به میزانی که هر فردی را بسنده و کافی باشد. و عطیه را با عطاء مرادف دانسته اند و گفته اند عطیه فریضه ای است که برای جنگجویان تعیین می شود و رزق برای فقراء مسلمانان است. پس اگر رزق و عطیه با هم برای کسی معین گردید، دیه را از عطیه خواهند گرفت نه از رزق. (از کشاف اصطلاحات الفنون). || در اصطلاح عرفان، آنچه از ناحیهء حق بر عبد فائض شود. و آن یا ارزاق عباد است یا امور دیگر مادی و معنوی و قریب المعنی با رزق. (از فرهنگ مصطلحات عرفاء).
- ام العطاء؛ دادنی. (دهار).
|| در اصطلاح فقهی، با معنی رزق نزدیکی دارد جز آنکه فقها بین این دو کلمه فرقی نهاده می گویند آنچه از بیت المال برای لشکریان بیرون آید در هر ماه مثلاً، آن رزق باشد و آنچه به نام لشکریان یک نوبت یا دو نوبت در سال صادر شود آن را عطاء نامند. و برخی گویند عطاء چیزی است که در هر سال یا در هر ماه صادر شود، و رزق مزد روزانه است. و نیز گویند عطاء فریضهء جنگجویان باشد و رزق مقرری فقراء مسلمانان است در صورتی که در زمرهء جنگجویان داخل نباشند. و نیز گفته اند رزق بخشش جاری دنیوی یا دینی است و یا نصیب و بهره ای است که برای کسی تعیین شده باشد و مخصوص است بدانچه اندرون بدن انسان از آن استفاده می کند و بدان تغذیه می شود و گویند عطاء فریضه ای است که برای مردم از بیت المال می رسد نه به عنوان آنکه نیازمندی مردم از آن تأمین گردد، اما رزق آن چیزی است که برای مردم به عنوان تأمین احتیاجات و معیشت آنان تعیین شود به قدری که بدان احتیاج دارند، و کفایه عبارت است از شهریه یا مزد روزانه به میزانی که هر فردی را بسنده و کافی باشد. و عطیه را با عطاء مرادف دانسته اند و گفته اند عطیه فریضه ای است که برای جنگجویان تعیین می شود و رزق برای فقراء مسلمانان است. پس اگر رزق و عطیه با هم برای کسی معین گردید، دیه را از عطیه خواهند گرفت نه از رزق. (از کشاف اصطلاحات الفنون). || در اصطلاح عرفان، آنچه از ناحیهء حق بر عبد فائض شود. و آن یا ارزاق عباد است یا امور دیگر مادی و معنوی و قریب المعنی با رزق. (از فرهنگ مصطلحات عرفاء).