جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه رباب: (تعداد کل: 20)
رباب
[رَ]( 1) (ع اِ)( 2) نام سازی است تاردار که نام دیگرش طنبور (تنبور) است (فرهنگ نظام) آلت موسیقی که نواخته شود (از اقرب الموارد) از آلات لهو صاحب اوتار که آنرا نوازند (از تاج العروس) (از متن اللغه) سازی است که نواخته شود (منتهی الارب) (آنندراج) نوعی از ساز...
رباب
[رَ] (ع اِ) دستهء تیر یا نخی که با آن تیرها را بندند یا پارچه ای که در آن تیرها را پیچند و آن پوست نازکی است که بر دست برآرندهء تیرهای قمار پیچند تا از راه مس کردن تیرها را نشناسد و آن بدین عمل تیر را برای همبازی...
رباب
[رُ]( 1) (ع اِ) عود (منتهی الارب) (لغت نامه مقامات حریری) نام یکی از سازها باشد (فرهنگ سروری) ونج (منتهی الارب) سازی است که نوازند و آن طنبورمانندی است بزرگ و دستهء کوتاهی دارد و بر روی آن بجای چوب، پوست آهو کشیده شده (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی متعلق...
رباب
[رِ] (ع اِ) عهد (اقرب الموارد) پیمان و عهد (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء ||) آغاز جوانی: رباب الشباب؛ اوله (از متن اللغه ||) ده ها یا گروه های مرکب که هر گروه از آن ده فرد باشد (از اقرب الموارد ||) ده یکها (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ج،...
رباب
[رِ] (ع مص) بچه آوردن گوسفند (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)( 1 ||) نزدیک شدن بچه آوردن گوسفند (از اقرب الموارد) به این معنی آمده است « ر» (از منتهی الارب) (از متن اللغه) ( 1) - در متن اللغه بفتح.
رباب
[رَبْ با] (ع اِ) جماعت (اقرب الموارد) جماعت کثیر یا ده هزار (منتهی الارب) رجوع به رب شود || از اسمای مردان است (از متن اللغه).
رباب
[رِ] (ع اِ) جِ رُبّه (منتهی الارب) (متن اللغه ||) جِ رِبّه (اقرب الموارد) (از متن اللغه ||) جِ رُبّ || جِ رُبّی (از متن اللغه) رجوع به رَبّه و رِبّه و رُبّ در همهء معانی شود.
رباب
[رَ] (اِخ) نام زنی (منتهی الارب) نام یک معشوقهء عرب بوده (فرهنگ نظام) نام زنی به حسن مشهور (انجمن آرا) نام زنی است جمیله معشوقهء دعد (آنندراج) (غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) نام زنی به حسن مشهور در عرب (فرهنگ رشیدی) : چون نخوانی حدیث دعد و رباب با حدیث...
رباب
[رَ] (اِخ) موضعی است بمکه (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) (از متن اللغه) موضعی است در نزدیکی چاه میمون در مکه (از معجم البلدان).
رباب
[رَ] (اِخ) کوهی است میان مدینه و فید (منتهی الارب) (آنندراج) (از غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) (از متن اللغه) (از معجم البلدان).
رباب
[رُ] (اِخ) موضعی است (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه) زمینی است میان دیار بنی عامر و بلحارث بن کعب، گفته شده رباب در دیار بنی عامر در منتهاالیه میل بیشه در وادی های نجد است (از معجم البلدان).
رباب
[رُ] (اِخ) یکی از گویندگان زنان عرب و زن و دخترعموی شاعر نامدار اقشیر اسدی بود (از قاموس الاعلام ترکی).
رباب
[رُ] (اِخ) معشوقه و سپس زن خداش بن حابس تمیمی بود (از قاموس الاعلام ترکی).
رباب
[رُ] (اِخ) بنت ابراء از زنان صحابه و انصار رسول اکرم بود (از قاموس الاعلام ترکی).
رباب
[رُ] (اِخ) بنت الیمان، زن معاذبن زرارهء قطفرین و خود از صحابه و انصار بود (از قاموس الاعلام ترکی).
رباب
[رُ] (اِخ) بنت امرؤالقیس کلابیه و مادر عبدالله بن حسین و بروایاتی مادر فرزند شش ماههء امام حسین معروف به علی اصغر که در کربلا به تیر حرمله شهید شد حضرت حسین به این خاتون علاقهء خاصی داشت پدر وی امرءالقیس در عهد خلیفهء ثانی به اسلام مشرف شد رباب...
رباب
[رُ] (اِخ) بنت ایادبن معد، و زن مضربن نزار سرسلسلهء قبیلهء مضر که از قبیله های نامی عرب بود رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 287 شود.
رباب
[رُ] (اِخ) بنت حارثه از زنان صحابه و انصار میباشد که با حضرت رسول (ص) بیعت کرد (از قاموس الاعلام ترکی).
رباب
[رُ] (اِخ) بنت کعبه از زنان صحابه و انصار و مادر حذیفه و سعد و صفوان بنی الیمان بود (از قاموس الاعلام ترکی).