رباب
[رُ] (اِخ) پنج قبیله از عرب که یکی شده اند (منتهی الارب) (آنندراج) و هم ضَ بّه، عدی، ثَور، عِکْل و تَیْم، و انما سموا بذلک لانهم غمسوا ایدیهم فی رُبّ و تحالفو علیه (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ضبه و تیم و عدی و عکل و ثور که دستهای خویش را در رب فروبردند و بر آن هم عهد و همسوگند شدند و نسبت به آنان رُبّی از نظر بازگشت به یکیِ آن (از متن اللغه)( 1) قبایل ضبه، زیرا آنان دستهایشان را در رب فروبردند و هم پیمان شدند، و نسبت به آنها رُبی است زیرا یکیِ آنها رُبّی است (از اقرب الموارد) ( 1) - در متن اللغه این معنی نیز در ذیل رَباب آمده است.