رباب
[رُ]( 1) (ع اِ) عود (منتهی الارب) (لغت نامه مقامات حریری) نام یکی از سازها باشد (فرهنگ سروری) ونج (منتهی الارب) سازی است که نوازند و آن طنبورمانندی است بزرگ و دستهء کوتاهی دارد و بر روی آن بجای چوب، پوست آهو کشیده شده (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی متعلق بکتابخانهء مؤلف) (از برهان) (غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء) آلت لهوی است که آن را نوازند (از اقرب الموارد) و رجوع به رَباب شود || آغاز جوانی: رباب الشباب؛ آغاز جوانی (از متن اللغه ||) جِ رُبی، آن نادر است (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) جِ ربی، آن نادر و بکسرْ قلیل است (از متن اللغه) رجوع به ربی شود ( 1) - در بیشتر آمده است « ر» فرهنگها بفتح.