جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه احمد: (تعداد کل: 3,007)

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عامربن فرقد القرشی الاندلسی. یکی از شاگردان شلوبین. او مدتی بمصر میزیست و سخت بعسرت معیشت دچار بود سپس بشام و بعد از آن بحلب رفت و هم بقاهره بازگشت و بتدریش اشتغال ورزید. او راست: شرح فصول ابن معطی. و وفات او بقاهره...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن العباس مکنی به ابوطاهر و معروف به ابن البرخشی و ملقب به موفق الدین. ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء (ج1 ص256) آرد که: او از اهل واسط و در صناعت طب فاضل و در فنون ادبیه کامل بود و من خط او را...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالجلیل حتشی. از مردم حتش، موضعی بسمرقند. وی از علی بن عثمان الخراط و از او ابوسعد سمعانی روایت کند. (تاج العروس مادهء ح ت ش).

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالجلیل السجزی. مکنی به ابوسعید. از مشاهیر ریاضیین و معاریف منجمین قرن چهارم هجری از مردم سیستان. وی در علم نجوم و حساب و هندسه و هیئت تألیفات کثیره دارد از آن جمله است: کتاب جامع شاهی معروف و آن مجموعه ای است مرکب...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدربه بن حبیب بن حدر بن سالم، مولی هشام
ابن عبدالرحمان بن معاویه بن هشام بن عبدالملک بن مروان قرطبی اندلسی اموی و کنیت او ابوعمر است یاقوت گوید: حمیدی ذکر او آورده و گوید او در جمادی الاولی بسال 348 ه . ق. درگذشت...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان بن سعید یا سعد الابیوردی، مکنی به ابوالعباس. مؤلف صفه الصفوه گوید: وی فقیهی فصیح از اصحاب ابوحامد اسفرائینی متوطن بغداد بود و بر جانب شرقی آن شهر و مدینه المنصور ولایت قضاء داشت و مدرس و مفتی و مُناظر بود و در...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان شریف حسینی حلبی مصری، مکنی به ابوالعباس و ملقب بعزالدین. وی بر تکملهء استاد خویش منذری ذیلی دارد. وفات او به سال 695 ه .ق . بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان طوخی شافعی. او راست: نظم جمع الجوامع در اصول. وفات وی به سال 893 ه .ق . بود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالرحمان الهروی الباشانی المؤدب، مکنی به ابوعبید. صاحب کتاب غریبی القرآن و الحدیث و یاقوت گوید تا آنجا که ما دانیم پیش از او کس بین غریب القرآن و غریب الحدیث جمع نکرده بود. و او شاگردی جماعتی از علماء لغت و ادب کرد...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالسلام. فقیه شافعی منوفی مصری، مکنی به ابوالخیر و ملقب به شهاب الدین. مولد او در سال 847 ه .ق . و وفات بسنهء 931. او راست: احیاء المهج بحصول الفرج. الخواطر الفکریه فی الفتاوی البکریه. رفع الملامه بمعرفه شروط الامامه. تحفه الراغب فی...

احمد

. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالصمد الشیرازی ، مکنی به ابونصر. در تاریخ بیهقی نام وی در چند جا با لقب خواجه و خواجه ٔ بزرگ و خواجه عمید آمده است. وی از بزرگان و محتشمان دوره ٔ غزنوی است و شعرای بزرگ این دوران...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالعزیز اندلسی. او راست: شرح بناء الافعال موسوم به مانع الفناء و مزیل العناء عن کتاب البناء که بسال 1038 ه .ق . از آن فارغ شده است.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالغفار قزوینی غفاری. او راست: نگارستان بفارسی.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالقادر، مکنی به ابومحمد. رجوع به احمدبن عبدالقادربن احمد... شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالکریم، ملقب به تاج الدین زاهد اسکندرانی. او راست: تاج العروس. وفات وی به سال 709 ه .ق . بود. و رجوع به ابن عطاءالله شود.

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالکریم بن ابی سهل، و او را ابن ابی سهل الاحول خوانند، و کنیت وی ابوالعباس است. محمد بن اسحاق الندیم در الفهرست ذکر او آورده است و گوید از قدماء کُتّاب و افاضل آن طایفه بود. و عالم بصناعه خراج بود و در...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالکریم قصاب آملی، مکنی به ابوالعباس. از کبار مشایخ طریقت و بزرگان اهل حقیقت در زمان خود بنزد آن سلسلهء جلیله مشهور و بکرامت و خوارق عادات معروف بزهد و تقوی از همگنان خویش مستثنی و بتهذیب نفس و اخلاق ممتاز بود. صاحب تذکره...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن احمد الانصاری المروی البلنسی، مکنی به ابوالعباس الاندرستی و ملقب به ابن الیتیم. یکی از ائمهء اهل قرآن، با معرفتی کامل بنحو و براعتی در فهم اغراض نحویین. او از ابن یسعون و ابوالحجاج قضاعی و غیر آن دو روایت کند و...

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن الحسن بن عیّاش بن ابراهیم بن ایوب الجوهری، مشهور به ابن عیاش و مکنی به ابوعبدالله. عالم شیعی. وی در اوائل مائهء پنجم هجری میزیست. صاحب روضات گوید: او از معاصرین شیخ طوسی است و جعفربن محمد دورستی از وی روایت کند....

احمد

[اَ مَ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله بن سعید القرطبی الاشونی. رجوع بروضات ص 64 شود.

با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

بازی ادبی بِیتاس

💫 بیتاس، جایی که شعر، بازی و احساس در کنار هم معنا پیدا می‌کنند.

مشاهده و دانلود

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید