ابونهیک
[اَ نَ / اَ نُ هَ] (اِخ) تابعی است. او از ابن عباس و از او قتاده و حسین بن واقد و زیادبن سعد روایت کنند.
ابونهیک
[اَ نَ / اَ نُ هَ] (اِخ) الازدی. محدث است. و از زیادبن حدیر روایت کند.
ابونهیک
[اَ نَ / اَ نُ هَ] (اِخ) انصاری.
ابونهیک
[اَ نَ / اَ نُ هَ] (اِخ) قاسم بن محمد اسدی. محدث است و ثوری از او روایت کند.
ابونیزر
[اَ نَ زَ] (اِخ) یاقوت در معجم البلدان در کلمهء عین ابی نیزر گوید: روایت کرد یونس از محمد بن اسحاق بن یسار که ابونیزر که عین ابی نیزر بدو منسوب است غلام علی بن ابیطالب رضی الله عنه پسر نجاشی ملک حبشه بود و این همان نجاشی است که...
ابووائل
[اَ بو ءِ] (ع اِ مرکب) شغال. (مهذب الاسماء) (المرصع).
ابووائل
[اَ بو ءِ] (اِخ) شقیق بن سلمه الاسدی الخزیمی. بعضی او را صحابی گفته اند و برخی دیگر گویند او تابعی است از اهل کوفه و درک صحبت عمر و عثمان و علی و معاذبن عباس و ابن عمر و ابن مسعود و ابوهریره و عایشه و غیر آنان از...
ابووائل
[اَ بو ءِ] (اِخ) القاصّ المرادی الیامی الصنعانی. محدث است. او از عروه بن محمد و از او ابراهیم بن خالد صنعانی روایت کند.
ابووائل
[اَ بو ءِ] (اِخ) کلیب. محدث است.
ابوواثله
[اَ بو ثِ لَ] (اِخ) ایاس بن معاویه بن قره بن ایاس المزنی. او از دست عمر بن عبدالعزیز قاضی بصره بود و در 76 سالگی به سال 122 ه . ق. درگذشت. وی بفطنت و ذکاء ضرب المثل است. و رجوع به ایاس... شود.
ابوواثله
[اَ بو ثِ لَ] (اِخ) شرحبیل بن حسنه. صحابی است.
ابوواثله
[اَ بو ثِ لَ] (اِخ) ندلی. صحابی است.
ابوواسع
[اَ بو سِ] (ع اِ مرکب) ثرید. ترید. (المرصع). اشکنه.
ابوواصل
[اَ بو صِ] (اِخ) محدث است. او از ابی مسعود و از او عبدالکریم روایت کند.
ابوواصل
[اَ بو صِ] (اِخ) محدث است. او از ابی امیه و از او محمد بن سلیمان روایت کند.
ابوواصل
[اَ بو صِ] (اِخ) تمیمی. محدث است. او از ابی صادق و از او مروان روایت کند.
ابوواصل
[اَ بو صِ] (اِخ) جنادبن واصل کوفی مولی بنی اسد و بعضی کنیت او را ابومحمد گفته اند. رجوع به جناد... شود.
ابوواصل
[اَ بو صِ] (اِخ) سلیمان بن فرّوخ. محدث است. او صحبت ابوایوب را دریافته و از او قریش بن حیان روایت کند.
ابوواصل
[اَ بو صِ] (اِخ) عبدالحمید بن واصل بصری. او از اَنَس و از او عتاب بن بشیر روایت کند.
ابوواقد
[اَ بو قِ] (اِخ) محدث است و ابن عون از او روایت کند. (الکنی للبخاری).
