ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) الاغر. تابعی است و از ابی هریره روایت کند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) امین آل محمد. رجوع به ابومسلم مروزی شود.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) اهبان بن صیفی الغفاری. صحابی است.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) بجلی. او از زیدبن ارقم و از او داود عطار روایت کند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) البکّاء. رجوع به یحیی بن سلیم... شود.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) ثعلبی. او از ابی امامه و از او ابان بن عبدالله بن ابی حازم روایت کند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) جلولی شامی. از روات است و بعضی خلیلی شامی گفته اند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) جلیلی. از روات است منسوب به جلیل مردمی به یمن یا ذی الجلیل نام موضعی بدانجا.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) جلیلی. استاد کعب الاحبار. تابعی است. کنیت وی در اوّل اباالسمؤل بود و ابوبکر بدو کنیت ابومسلم داد.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) الحذمی. تابعی است. او از ابی ذر و جارود و از او مطرف و ابوالعالیه روایت کنند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) خراسانی. رجوع به ابومسلم مروزی شود.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) الخزاعی. صحابی است.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) الخلیلی الشامی. از روات است و برخی جلولی گفته اند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) خولانی التمیمی. عبدالله بن ثوب یا عبدالله بن عوف از کبار تابعین است و بزمان رسول صلوات الله علیه در یمن اسلام آورده است. مولد او به سال 50 ه . ق. و وفات وی بروزگار معاویه یا یزیدبن معاویه در دریا(1) و گور او نیز...
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) دمشقی. شافعی. از شاگردان امام غزالی. او راست: احکام الخنثی.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) رازی. در حبیب السیر از وصایای خواجه نظام الملک طوسی آرد که بدانگاه که خواجه و عمر خیامی و حسن صباح نزد امام موفق نیشابوری درس میخوانده اند، صباح پدر حسن مردی بدمذهب و خبیث العقیده بود و در مملکت ری بسر می برد، حاکم آن...
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) السائب بن حباب صاحب المقصوره. صحابی است.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) سلمه بن الا کوع. صحابی است.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) سلمه بن العیار. از روات است و از مالک بن انس روایت کند.
ابومسلم
[اَ مُ لِ] (اِخ) سلیمان بن الولید. شاعری قلیل الشعر است. (ابن الندیم).
