ابوعبدرب
[اَ عَ دِ رَب ب] (اِخ) عبیدبن المهاجر. رجوع به عبید... شود.
ابوعبدرب
[اَ عَ دِ رَب ب] (اِخ) الزاهد. عبدالرحمن. از روات حدیث است.
ابوعبدرب العزه
[اَ عَ دِ رَبْ بِلْ عِزْ زَ](اِخ) دمشقی عبدالجبار. از روات حدیث است.
ابوعبدرب الوضوء
[اَ عَ دِ رَبْ بِلْ وَ](اِخ) عبدالرحمن بن نافع. از روات حدیث است.
ابوعبدعوف
[اَ عَ دِ عَ] (اِخ) ابن اثاثه. معروف به مسطح. صحابی است.
ابوعبده
[اَ عَ دِهْ] (اِخ) از روات است و بدل بن المحبر از او روایت کند.
ابوعبده
[اَ عَ دِهْ] (اِخ) الوزیر. حسان بن مالک بن ابی عبده اللغوی الاندلسی. رجوع به حسان... شود.
ابوعبده
[اَ عَ دِهْ] (اِخ) یوسف بن عبده بصری. تابعی ثقه است و از ثابت البنانی روایت کند.
ابوعبس
[اَ عَ] (اِخ) ابن جبر. صحابی است.
ابوعبس
[اَ عَ] (اِخ) ابن محمد بن ابی عبس بن جبر الانصاری. پسر او عبدالمجید از وی روایت کند.
ابوعبس
[اَ عَ] (اِخ) عبدالرحمن بن ابی جبر. یا جابربن عمروبن زید انصاری حارثی. صحابی است. بدر و مشاهد دیگر را دریافت و به سال 34 ه . ق. در هفتادسالگی درگذشت. و او پیش از اسلام کتابت عربی میکرد.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) صحابی است.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) از رسول صلی الله علیه و آله و شهر از او روایت کند.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) ابن معاویه بن سیره بن حسین بن النمیری. یکی از روات حدیث است و بعضی نام او را ابوالعبیدبن السوایی الاعمی، معاویه بن سیره بن حصین کوفی گفته اند.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) احمدبن محمد الهروی (الشیخ الادیب) و ابن خلکان نام او را ابوعبید احمدبن محمد بن ابی عبیدالعبدی المؤدب الهروی الفاشانی(1) آورده و گوید: برپشت نسخه ای از کتاب الغریبین دیدم که نام وی احمد بن محمد بن عبدالرحمن است -انتهی. در نسخه ای کهن از الغریبین...
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) بحر. از روات حدیث است.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) البسری و بسری قریه ای است به حوران دمشق. او یکی از زهاد و گویند مستجاب الدعوه بوده است. رجوع به ج 4 صفه الصفوه ص 216 شود.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) بکری. عبدالله بن عبدالعزیز اندلسی نحوی لغوی. او یکی از امرای اندلس صاحب تألیفات و شروح چند بود. او راست: اشتقاق الاسماء. معجم مااستعجم من البلاد و المواضع. کتابی در اعلام نبوت. شرح نوادر ابوعلی قالی. شرح امثال ابی عبید. وفات او به سال 487 ه...
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) حاجب سلیمان بن عبدالملک اموی. از روات حدیث است.
ابوعبید
[اَ عُ بَ] (اِخ) حزمی. یکی از مغفلین معروف و کتابی در نوادر او کرده اند. (ابن الندیم).
