ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن الحسین الصائغ. یکی از علمای شیعهء امامیه. او راست: کتاب التباشیر. (ابن الندیم).
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن دشمن زیار. رجوع به ابن کاکویه شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن سعدان الضریر. رجوع به ابن سعدان ابوجعفر محمد... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن شعبهء جرجانی کاتب. رجوع به محمد بن شعبه... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن عبدالرحمن بن قِبه. رجوع به ابن قِبه ابوجعفر... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) ابن محمد بن عبدالله الابهری. غلام ابوبکر محمد بن عبدالله بن محمد بن صالح الابهری. از فقهای مالکی. او راست: کتاب مسائل الخلاف. کتاب الرد علی ابن عُلیّه. کتاب الرّد علی مسائل المزنی. (از ابن الندیم).
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن عبدالله بن سلیمان حضرمی. از ثقات محدثین. وفات به سال 298 ه . ق. او راست: کتاب السنن فی الفقه. کتاب التفسیر. کتاب المسند. کتاب تفسیرالمسند. کتاب الادب. (ابن الندیم).
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن عبدالملک بن ابان بن حمزه. رجوع به ابن زیات... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن علی. یکی از فقهای شیعه. او راست: کتاب الهدایه. (ابن الندیم). ظاهراً این ابوجعفر الفهرست ابن بابویه ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین القمی است.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن علی بن ابی منصور الملقب بجمال الدین و المعروف به الجواد الاصفهانی. رجوع به جواد الاصفهانی شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن علی بن اسحاق بن ابی سهل نوبختی. وی مشاغل دولتی داشته و ادیب و شاعر بوده است.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن علی بن الحسین بن موسی القمی. رجوع به ابن بابویه ابوجعفر محمد... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن علی شلمغانی. رجوع به ابن ابی عزاقر... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) رجوع به محمد بن قادم... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد منتصر عباسی. رجوع به منتصر... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن موسی. او را در ریاضیات و نجوم تألیفاتی بوده و چون شروحی بر مخروطات ابلونیوس دارد یحتمل که زبانی جز عربی نیز میدانسته است. (نقل به اختصار از لُکلرک). بعید نیست این محمد بن موسی مکنی به ابوجعفر، محمد بن موسی مکنی...
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت محمد بن النعمان ملقب بمؤمن الطاق و شیطان الطاق احول. رجوع بمؤمن الطاق... شود.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن یسیر. شاعری از عرب.
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) محمد بن یعقوب بن اسحاق کَلینی، رازی. فقیه و محدث شیعی، ملقب به ثقه الاسلام. وفات او در بغداد به سال 329 ه . ق. او راست: کتاب کافی، یکی از کتب اربعهء حدیث شیعه. کتاب رد بر قرامطه. کتاب تعبیرالرؤیا. کتاب الرجال. کتاب...
ابوجعفر
[ اَ جَ فَ ] (اِخ) کنیت مسعودبن عبدالعزیزبن المحسن بن الحسن، شریف بباضی شاعر.
