ابوالفتح
[اَ بُلْ فَ] (اِخ) یوسف بن عمر. رجوع به یوسف... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) ابن عیسی الشافعی. وفات به سال 710 ه . ق. او راست: شرح مختصر المزنی.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) احمدبن محمد. رجوع به ابن صلاح نجم الدین... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) احمدبن محمد بن محمد بن محمد بن احمد طوسی غزالی ملقب به مجدالدین برادر امام ابی حامد غزالی. رجوع به احمد... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) اسعدبن ابی الفضائل محمودبن خلف عجلی اصفهانی. ملقب به منتجب الدین. فقیه و واعظی شافعی فاضل و موصوف به علم و زهد و مشهور بعبادت و نسک و قناعت. او در موطن خویش از ام ابراهیم فاطمه جوزدانیّه بنت عبیدالله و حافظ ابی القاسم اسماعیل بن...
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) برجوان. یکی از خُدّام و مدبرین امور عزیز نزار صاحب مصر و حارهء برجوان در مصر منسوب بدوست. رجوع به برجوان شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) بلکین بن زیری بن مناد الحمیری الصنهاجی. جدّ بادیس و نام دیگر او یوسف است او را معزبن منصور عبیدی خلیفگی افریقیه داد (در ذی حجهء سال 361)، و وی را نصایح و اندرزهای بسیار گفت و سپس فرمود اگر آنچه ترا گفتم فراموش کنی این...
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) ثابت بن محمد جرجانی. رجوع یه ثابت... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) حسن بن جعفر شریف مکّه. رجوع به حسن... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) حسین بن علی بن محمد بن احمد نیشابوری الاصل معروف به شیخ ابوالفتوح رازی ملقب به جمال الدین. یکی از اعلام علمای تفسیر و کلام. جد اعلای او احمدبن حسین(1) بن احمد خزاعی نزیل ری است که از نیشابور بدانجا هجرت کرد و پدر پدر او...
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) رازی. رجوع به ابوالفتوح حسین بن علی بن محمد بن احمد نیشابوری... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) سهروردی. رجوع به ابوالفتوح شهاب الدین... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) یا ابوالفتح. شهاب الدین (شیخ...) یحیی بن حبش بن امیرک السهروردی المقتول یا شهید معروف به شیخ اشراق و بعضی نام او را احمد گفته اند و پاره ای برآنند که کنیت او یعنی ابوالفتوح اسم او است و ابوالعباس احمدبن ابی اصیبعه خزرجی حکیم در...
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) عبدالسلام بن یوسف دمشقی. رجوع به عبدالسلام... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) عبدالقادربن ابراهیم بن العتبه. رجوع به عبدالقادر... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) عبدالله بن محمد بن ابی عقامه. رجوع به عبدالله... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) محمد بن فضل بن محمد واعظ اسفراینی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) محمد بن محمد بن علی الطائی. رجوع به محمد... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) مسعودبن ابراهیم کرمانی. رجوع به مسعود... شود.
ابوالفتوح
[اَ بُلْ فُ] (اِخ) مقلدبن نصربن منقذ. ملقب به مخلص الدین.