ابوالحارث

[ اَ بُلْ رِ ] (اِخ) کنیت معزالدین سنجربن ملکشاه. رجوع به سنجر... شود.


ابوالحارث

[ اَ بُلْ رِ ] (اِخ) کنیت ملک المنصور شیرکوه بن شاذی بن مروان، عمّ سلطان صلاح الدین ایوبی. رجوع به شیرکوه... شود.


ابوالحارث

[ اَ بُلْ رِ ] (اِخ) کنیت منصوربن نوح بن منصوربن عبدالملک سامانی. رجوع به منصور... شود.


ابوالحارس اولاسی

[ اَ بُلْ رِ سِ اَ ](اِخ) فیض بن خضر. از مشایخ صوفیه در قرن سوم هجری و شاگرد ابراهیم بن سعد علوی بود. در نفحات الانس نام او آمده و تاریخ وفاتش معلوم نیست. و اولاس قریه ای است بر ساحل بحر شام.


ابوالحباب

[ اَ بُلْ حُ ] (اِخ) کنیت سعیدبن یسار.


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (ع اِ مرکب)پیل. فیل. ابودغفل. ابوالحرماز. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی) (المزهر). || عقاب. (المزهر).


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ) کنیت ابن خلال یوسف بن محمد. رجوع به ابن خلال ابوالحجاج یوسف... شود.


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ)یوسف بن اسماعیل. هفتمین از ملوک بنی نصر در غرناطه (از 733 تا 755 ه . ق.).


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ) کنیت یوسف بن سلیمان بن عیسی النحوی، معروف به اعلم. رجوع به یوسف... شود.


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ) کنیت یوسف بن محمد بن ابراهیم الانصاری البیاسی الاندلسی. رجوع به یوسف بن محمد... شود.


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ)یوسف بن موراطیوی. از اطبای قرن ششم. تولد وی در موراطیو از قرای بلنسیه به اندلس. او در مراکش دانش طب آموخت، و امیر ناصر ابومحمد او را طبیب خاص خویش کرد و تا زمان یوسف مستنصر در خدمت آن خاندان ببود و در...


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ) کنیت یوسف بن یحیی بن اسحاق سبتی. رجوع به ابن سمعون ابوالحجاج یوسف... شود.


ابوالحجاج

[ اَ بُلْ حَجْ جا ] (اِخ) کنیت یوسف بن یوسف. چهاردهمین از پادشاهان بنی نصر در غرناطه (از 810 تا 820 ه . ق.).


ابوالحجناء

[ اَ بُلْ ؟ ] (اِخ) نصیب. او را هفتاد ورقه شعر است. (ابن الندیم).


ابوالحدرجان

[ اَ بُلْ ؟ ] (اِخ) نام یکی از فصحای عرب. (ابن الندیم).


ابوالحدید

[ اَ بُلْ حَ ] (اِخ) نام مردی از حروریه.


ابوالحذر

[ اَ بُلْ حَ ذَ ] (ع اِ مرکب) شیر. اسد. (المزهر).


ابوالحر

[ اَ بُلْ حُرر ] (اِخ) بوالحرّ. در قطعهء ذیل از لبیبی نام این شاعر آمده است:
قیاس... نْش چگونه کنم بیا و بگوی
ایا گذشته به شعر از بیانی و بوالحر
اگر ندانی بندیش تا چگونه بود
که سبزه خورده بفاژد بهارگه اشتر.لبیبی.
و در لغت نامهء اسدی بیتی از او برای کلمهء غازه...


ابوالحر

[ اَ بُلْ ؟ ] (اِخ) المدینی. نام یکی از بطالین. و از اخبار او کتابی کرده اند. (ابن الندیم).


ابوالحراه

[ اَ بُلْ حَ ] (ع اِ مرکب) شیر. اسد. (المزهر). ابوالحذر.



با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از کافه‌بازار یا مایکت از این پروژه ادبی حمایت کنید.

خرید از بازار خرید از مایکت

ربات تلگرامی قافیه‌یاب

ربات قافیه‌یاب هم‌صدا، ابزاری کاربردی، رایگان و سریع در زمینه ادبیات فارسی برای جستجوی قافیه در تلگرام.

مشاهده ربات

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.