یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ابی سلمه قرشی تمیمی، مکنی به ابویوسف و معروف به یعقوب الماجشون. از فقهای تابعی بود و از عبدالله بن عمر و جز وی روایت شنید. در زمانی که عمر بن عبدالعزیز والی مدینه بود با او انس و الفت داشت. یعقوب به سال 164 ه ....
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ابی سلمه قرشی تمیمی، مکنی به ابویوسف و معروف به یعقوب الماجشون. از فقهای تابعی بود و از عبدالله بن عمر و جز وی روایت شنید. در زمانی که عمر بن عبدالعزیز والی مدینه بود با او انس و الفت داشت. یعقوب به سال 164 ه ....
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ابی عصرون. رجوع به یعقوب بن عبدالرحمان... شود.
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ابی عصرون. رجوع به یعقوب بن عبدالرحمان... شود.
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن احمد، مکنی به ابویوسف. ادیب نیشابوری، متوفی به سال 474 ه . ق. او راست: البلغه المترجمه فی اللغه. (یادداشت مؤلف). او اصلاً کرد بود و کتاب «جونه الند» نیز از اوست. (از اعلام زرکلی).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن احمد، مکنی به ابویوسف. ادیب نیشابوری، متوفی به سال 474 ه . ق. او راست: البلغه المترجمه فی اللغه. (یادداشت مؤلف). او اصلاً کرد بود و کتاب «جونه الند» نیز از اوست. (از اعلام زرکلی).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن احمد حاج عوض. او راست: شرحی ممزوج بر الکافیهء ابن الحاجب و آن را به سال 845 ه . ق. به اتمام رسانده است. (یادداشت مؤلف).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن احمد حاج عوض. او راست: شرحی ممزوج بر الکافیهء ابن الحاجب و آن را به سال 845 ه . ق. به اتمام رسانده است. (یادداشت مؤلف).
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ادریس بن عبدالله قرمانی نکدی لارندی، معروف به قرایعقوب. از دانشمندان و فقهای حنفی بود. او در نکده به دنیا آمد و در لارنده اقامت گزید و به تدریس و فتوی پرداخت. وی به حج رفت و نیز به قاهره سفر کرد و سپس به لارنده برگشت...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ادریس بن عبدالله قرمانی نکدی لارندی، معروف به قرایعقوب. از دانشمندان و فقهای حنفی بود. او در نکده به دنیا آمد و در لارنده اقامت گزید و به تدریس و فتوی پرداخت. وی به حج رفت و نیز به قاهره سفر کرد و سپس به لارنده برگشت...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ارسلان غازی. چهارمین از امرای دانشمندیه پس از ذوالنون بن محمد. (یادداشت مؤلف). یغنی (یا یعقوب)بن ارسلان غازی ابراهیم بن محمد پس از ذوالنون محمد ثانی به سال 560 ه . ق. به حکومت رسید و آخرین امرای دانشمندیه بود که به دست سلاجقهء روم منقرض گردیدند....
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن ارسلان غازی. چهارمین از امرای دانشمندیه پس از ذوالنون بن محمد. (یادداشت مؤلف). یغنی (یا یعقوب)بن ارسلان غازی ابراهیم بن محمد پس از ذوالنون محمد ثانی به سال 560 ه . ق. به حکومت رسید و آخرین امرای دانشمندیه بود که به دست سلاجقهء روم منقرض گردیدند....
یعقوب
[یَ] (اِخ)(1) ابن اسحاق بن ابراهیم. نام پسر اسحاق پیغمبر و او را اسرائیل نیز گویند و با عیصو از یک شکم زاییده شدند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام پیغمبری که پدر یوسف بود و این لفظ عبرانی است نه عربی. (آنندراج) (غیاث). یکی از انبیای بنی اسرائیل، پدر...
یعقوب
[یَ] (اِخ)(1) ابن اسحاق بن ابراهیم. نام پسر اسحاق پیغمبر و او را اسرائیل نیز گویند و با عیصو از یک شکم زاییده شدند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نام پیغمبری که پدر یوسف بود و این لفظ عبرانی است نه عربی. (آنندراج) (غیاث). یکی از انبیای بنی اسرائیل، پدر...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن یزید اسفراینی، ملقب به حافظ. او راست: مستخرج ابی عوانه و نیز او مسند مسلم را مختصر کرده است. وفات یعقوب به سال 316 ه . ق. بود. (از یادداشت مؤلف). او در جستجوی حدیث به سیر و سیاحت در شام و مصر...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن یزید اسفراینی، ملقب به حافظ. او راست: مستخرج ابی عوانه و نیز او مسند مسلم را مختصر کرده است. وفات یعقوب به سال 316 ه . ق. بود. (از یادداشت مؤلف). او در جستجوی حدیث به سیر و سیاحت در شام و مصر...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن اسحاق بن زیدبن عبدالله حضرمی بصری، مکنی به ابویوسف و ابومحمد. هشتمین قراء عشره. (از معجم الادباء ج7 ص302). او در بصره به سال 117 ه . ق. به دنیا آمد و در همان شهر به سال 205 ه . ق. درگذشت. از خاندان علم و ادب...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن اسحاق بن زیدبن عبدالله حضرمی بصری، مکنی به ابویوسف و ابومحمد. هشتمین قراء عشره. (از معجم الادباء ج7 ص302). او در بصره به سال 117 ه . ق. به دنیا آمد و در همان شهر به سال 205 ه . ق. درگذشت. از خاندان علم و ادب...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن اسحاق بن صباح بن عمران بن اسماعیل... کندی. حکیم مشهور، ملقب به فیلسوف العرب و مکنی به ابویوسف. از اعاظم فلاسفه و اشهر اطبا و ریاضی دانان عرب بود. نیاکان او در جاهلیت همه از پادشاهان عرب و در اسلام از رؤسا و فرمانروایان مسلمین بودند. در...
یعقوب
[یَ] (اِخ) ابن اسحاق بن صباح بن عمران بن اسماعیل... کندی. حکیم مشهور، ملقب به فیلسوف العرب و مکنی به ابویوسف. از اعاظم فلاسفه و اشهر اطبا و ریاضی دانان عرب بود. نیاکان او در جاهلیت همه از پادشاهان عرب و در اسلام از رؤسا و فرمانروایان مسلمین بودند. در...