جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه مله: (تعداد کل: 9)
مله
[مِلْ لَ] (ع اِ) کیش. دین. (ترجمان القرآن). کیش. (السامی) (مهذب الاسماء). کیش و شریعت. (منتهی الارب) (آنندراج). شریعت و دین. ج، ملل. (ناظم الاطباء). شریعت یا دین و گویند مله و طریقه یکی است و آن اسم است از «املیت الکتاب»، سپس به اعتبار اینکه پیغمبر آن را املا...
مله
[مَلْ لَ] (ع اِ) خاکستر گرم. (دهار) (از اقرب الموارد). خاکستر گرم و ریگ گرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- خبزالمله؛ نان کماج. (ذخیرهء خوارزمشاهی). نان پخته شده در مله و گویند: «اطعمنا خبز مله» و نگویند: «اطعمنا مله»، زیرا مله خاکستر گرم است و ابوعبید گوید: مله خود گودالی...
- خبزالمله؛ نان کماج. (ذخیرهء خوارزمشاهی). نان پخته شده در مله و گویند: «اطعمنا خبز مله» و نگویند: «اطعمنا مله»، زیرا مله خاکستر گرم است و ابوعبید گوید: مله خود گودالی...
مله
[مُلْ لِ / مَلْ لَ](1) (ع اِ) دوخت نخستین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دوخت نخستین قبل از دوباره دوزی. ج، مُلَل. (از اقرب الموارد).
(1) - ناظم الاطباء علاوه بر ضبط اول، ضبط دوم را نیز دارد.
(1) - ناظم الاطباء علاوه بر ضبط اول، ضبط دوم را نیز دارد.
مله
[مَلْ لَ] (ع اِ) خاکستر گرم. ریگ گرم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مَلّه. رجوع به مله شود.
- نان مله؛ خبزالمله : و بفرمود تا به پیش خربنداد نان مله که به شیر سرشته بودند و... آوردند. (تاریخ قم ص247). و رجوع به ترکیب خبزالمله، ذیل ملّه شود.
- نان مله؛ خبزالمله : و بفرمود تا به پیش خربنداد نان مله که به شیر سرشته بودند و... آوردند. (تاریخ قم ص247). و رجوع به ترکیب خبزالمله، ذیل ملّه شود.
مله
[مَلْ لَ / لِ مَ لَ / لِ] (اِ) قسمی پارچه شبیه به کرباس. نسیجی از پنبه شبیه به کرباس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام قسمی پارچهء خاکی رنگ بوده. (از فرهنگ فارسی معین) (از فرهنگ نظام) : خود رنگ و ملهء نائینی در این روزگار بی نظیر است....
مله
[مَ لَ / لِ] (اِ) قسمی حشره که چون بگزد تبهای طولانی صعب العلاج ایجاد کند. نوعی حشره که چون بگزد در گزیده بیماری دراز پدید آرد. قسمی غریب گز. غریب گز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مله
[مَ لَ] (اِخ) دهی از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی است و 635 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
مله
[مِ لَ] (اِخ) دهی از دهستان خورخوره است که در بخش دیواندرهء شهرستان سنندج واقع است و 287 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
مله
[مِ لِ] (اِخ) دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومهء شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).