جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه غزالی: (تعداد کل: 16)

غزالی

[غَ ] (ص نسبی) منسوب به غزاله که قریه ای است از مضافات طوس مولد امام محمد غزالی. (غیاث اللغات). به قولی لقب ابوحامد و برادر وی احمد است. رجوع به غزاله و ابوحامد غزالی و احمد غزالی و غزالی شود. || (اِ) در اصطلاح طب قسمی از نبض است....

غزالی

[غَزْ زا] (ص نسبی) منسوب به غزال. لقب ابوحامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد طوسی، و لقب برادر او احمدبن محمد بن محمد بن احمد است. صاحب غیاث اللغات گوید: در این مورد غزالی به تخفیف ثانی صحیح است و به تشدید آن محض خطاست. رجوع به غَزّال...

غزالی

[غَ] (اِخ) شاعر. او راست: کتاب «مرآه الکائنات» به زبان فارسی که دربارهء تاریخ از آغاز خلقت تا اواخر دولت سلیمانیه است. (کشف الظنون چ استانبول ستون 1649).

غزالی

[غَ] (اِخ) برسوی. (متوفی به سال 941 ه . ق.) مولی محمد برسوی، معروف به دلی برادر. او را دیوانی به ترکی است.

غزالی

[غَ] (اِخ) تبریزی. صادقی کتابدار در مجمع الخواص (ترجمه، ص258) او را از جملهء شعرای معاصر خود (قرن دهم هجری قمری) شمرده، گوید: حریفی رند و لاابالی بود و اوقات خود را به نحاسی میگذرانید. طبعش بد نیست و این مطلع ازوست:
سیل اشکم همچو طفلان میکند میل کنار
برکنارم تا نمی...

غزالی

[غَزْ زا] (اِخ) طوسی. ابوحامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد. رجوع به ابوحامد غزالی شود :
او بود صد جوینی و غزالی اینت غبن
کاندر جهان نه کندریی بود و نه نظام.خاقانی.

غزالی

[غَزْ زا] (اِخ) طوسی. احمدبن محمد بن محمد بن احمد. رجوع به احمد غزالی شود.

غزالی

[غَزْ زا] (اِخ) طوسی. (متوفی به سال 830 ه . ق.)(1) محیی الدین محمد غزالی. از علما و زهاد زمان شاهرخ بن امیرتیمور گورکان بود. (تذکرهء دولتشاه سمرقندی و تاریخ حبیب السیر از غزالی نامه ص259).
(1) - به قول حبیب السیر، از غزالی نامه ص259.

غزالی

[غَزْ زا / غَ] (اِخ) (متوفی در رجب سال 513 ه . ق.) عبدالباقی بن محمد بن عبدالواحد، مکنی به ابومنصور. معاصر امام غزالی و شاگرد کیای هراسی بود و ابوطاهر سلفی از وی روایت میکند. (طبقات الشافعیه ج4 ص242 از غزالی نامه ص258).

غزالی

[غَزْ زا] (اِخ) (متوفی به سال 721 ه . ق.)(1) علی بن محمد(2) او ابن ابی قصیبه است و جز غزالی مشهور میباشد. او راست: کتاب «میزان الاستقامه لاهل القرب و الکرامه». (از کشف الظنون چ 2 استانبول 1941م. ستون 1916).
(1) - مقدمهء شرح احیاء از غزالی نامه ص 258....

غزالی

[غَ] (اِخ) چلبی. (متوفی به سال 1437 م.) شاعری عثمانی و نامش محمد بود. در بروسا به دنیا آمد و در مکه درگذشت. در «بسفر» مسجدی و گرمابه ای و باغی ساخت، او راست: «دافع الغموم و رافع الهموم». (از اعلام المنجد).

غزالی

[غَ] (اِخ) لوکری. علی بن محمد غزالی(1) لوکری، مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن شود.
(1) - یا غزوانی.

غزالی

[غَ](1) (اِخ) مروزی. عوفی در لباب الالباب (چ 1335 ص362 او را جزو شعرای آل سلجوق (خراسان) به شمار آورده، گوید: آنکه به دام لطف طبع غزال لطایف صید کردی و جان را از لذت شعر و غزل او کعب الغزال به کام رسیدی. این یک غزل از منشآت اوست،...

غزالی

[غَ](1) (اِخ) مشهدی. صاحب مجمع الفصحاء آرد: او از مشاهیر شعرای زمان شاه طهماسب صفوی بوده است. کلیاتش هفتاد هزار بیت است و مثنویات متعدد دارد، از جملهء آنها «رشحات الحیات» و «اسرار المکتوم» و «نقش بدیع»(2) است. مسافرت هندوستان رفته و با شیخ فیض دکنی صحبت داشته است. او...

غزالی

[غَزْ زا] (اِخ) مغربی (496-555 ه . ق.). علی بن معصوم بن ابی ذر، مکنی به ابوالحسن. از مردم مغرب و از علمای شافعی مذهب بود. او در «اسفراین» درگذشت. این قول زبیدی در مقدمهء شرح احیاء العلوم ص19 بود. در طبقات الشافعیه اولاً لفظ غزالی نیامده و ثانیاً تولد...

غزالی

[غَ] (اِخ) هراتی(1). از شعرای هرات اواخر قرن دهم هجرت و با غزالی مشهدی معاصر بود، به هندوستان سفر کرد. او و شاعر مذکور با یکدیگر مطایبه داشتند. این شعر ازوست:
او در اندیشه که چون خون غزالی ریزد
من در اندیشه که اندیشهء دیگر نکند.
نام و سال وفات او به طور...
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.