جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه کر: (تعداد کل: 13)

کر

[کُ] (اِخ) جویی است که بر تفلیس می آید. (منتهی الارب). نام رودی است به حدود ارمنیه نزدیک گنجه. (آنندراج). رودی است در شروان که از وسط شهر تفلیس می گذرد. (ناظم الاطباء). رود کر از جبال غربی تفلیس در ولایت جورجیا یعنی بلاد خزر که از دو ولایت ابخاس...

کر

[کُ / کُرر] (اِخ) نام رودی است در فارس و بر این رودخانه امیر عضدالدولهء دیلمی پلی بسته است. (برهان) (ناظم الاطباء). این رود: از حد ازد از روستای کروان رود از پارس و روی به مشرق نهد و همی تا به استخر بگذرد بر جنوب وی و به دریای...

کر

[کُ] (اِ) مخفف کُرّه است، چه از انسان و چه از حیوان چنانکه در ولایتی که ملخ آمده و برای تغییر فصل آرام گرفته یا در زیر برف مانده سال دیگر ظاهر شود گویند کر کرده یعنی بچه های تازه از آنها متولد شده است. (آنندراج). رجوع به کر کردن...

کر

[کُ] (اِ) برنج. اُرُز. (ناظم الاطباء).

کر

[کُرر] (ع اِ) پیمانهء خواربار که مر اهل عراق راست. ج، اَکرار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واحد وزن معادل 1200 رطل عراقی مساوی 156000 درهم هموزن 30 من و 38 سیرو 2 توله سنگ متعارف دکن یا 5/1 درهم و مجموع 10900 مثقال است. (رسالهء مقداریه...

کر

[کُ] (فرانسوی، اِ)(1) یکی از سازهای بادی است. صدای گرفتهء آن حالتی محزون به آهنگ می دهد و غالباً نواهای محزون یا هیجانی را با این ساز نوازند. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - Cor.

کر

[کُ] (فرانسوی، اِ)(1) آواز دسته جمعی (اپرا، کلیسا و غیره). مقابل آریا و سلو. (فرهنگ فارسی معین).
(1) - Chaur.

کر

[کَ] (ص)(1) کسی که قوت سامعه نداشته باشد. (آنندراج). کسی را گویند که گوش او چیزی نشنود و به عربی اصم خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء). گران گوش.
- کر مادرزاد؛ آنکه (یا گوشی که) هنگام ولادت نشنود. (فرهنگ فارسی معین) :
وای دو گوش تو کر(2) مادرزاد
با توام گرمی عتاب چه سود.
(از...

کر

[کَ] (اِ) زور. تاب. (ناظم الاطباء). قوت. توان. (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
خجسته مهرگان آمد سوی شاه جهان آمد
بباید داد داد او بکام دل بهرچت کر.دقیقی (از لغت فرس اسسدی).
ملک آن است که او را به سخن باشد دست
ملک آن است که او را به هنر باشد کر.
فرخی (از آنندراج).
شکوه و...

کر

[کَرر] (ع اِ) بند از پوست خرما یا از برگ آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رسن که بر درخت به او برآیند یا رسن گنده یا عام است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ریسمانی که بدان بر درخت برآیند و ریسمان گنده و هر ریسمان. (ناظم...

کر

[کَرر] (ع مص) حمله کردن بر کسی و میل نمودن بدو. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). میل نمودن و حمله کردن. یقال: انهزم عنه ثم کر علیه. کُرور. تَکرار. (اقرب الموارد). || برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (از ناظم الاطباء) (از اقرب...

کر

[کَرر] (ع اِمص) برگشت. رجوع. عود: افناه کر اللیالی و النهار؛ فانی کرد آن را عود شب و روز و بازگشت آن بارها. (ناظم الاطباء).

کر

[کُرر] (اِخ) در کتب رجال شیعی رمز است اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام را. (یادداشت مؤلف).
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.