جستجوی واژه در لغت‌نامه دهخدا

جستجوی معنی واژه وزر: (تعداد کل: 5)

وزر

[وِ] (ع اِ) بزه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بار گناه. (دهار). اثم. (المنجد) (اقرب الموارد) :
هیچ وازر وزر غیری برنداشت
هیچکس ندرود تا چیزی نکاشت.مولوی.
|| گرانی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (آنندراج). ثقل. (المنجد). || سلاح و ساز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). والمراد...

وزر

[وِ] (ع مص) بر پشت برداشتن بار. (ناظم الاطباء). برداشتن بار را بر پشت. (منتهی الارب) (آنندراج). بار کسی برداشتن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (اقرب الموارد) : لاتزر وازره وزر اخری (قرآن 35/18)؛ ای لاتحمل حامله حمل اخری. قال الاخفش ای لاتأثم اثمه باثم اخری. || بند...

وزر

[وَ] (ع مص) وِزر. بزه مند گردیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). به گناه گرفتار شدن. (ناظم الاطباء). || بار کسی برداشتن. (ترجمان علامهء جرجانی). (اقرب الموارد). || بند کردن رخنه را. || چیره شدن و غالب آمدن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به وِزر شود.

وزر

[وَ زَ] (ع اِ) کوه بلند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پناه جای. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). پناهگاه. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی). معتصم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). ملجأ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). معقل. (ناظم الاطباء) :
دانم که نیست جز که به سوی تو...

وزر

[وَ زِ] (ع ص) وازر :
پای در کند و دست در زنجیر
این چنین کس وزر بود نه وزیر.نظامی.
رجوع به وازر شود.
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.