وزر
[وِ] (ع مص) بر پشت برداشتن بار. (ناظم الاطباء). برداشتن بار را بر پشت. (منتهی الارب) (آنندراج). بار کسی برداشتن. (ترجمان علامهء جرجانی ترتیب عادل بن علی) (اقرب الموارد) : لاتزر وازره وزر اخری (قرآن 35/18)؛ ای لاتحمل حامله حمل اخری. قال الاخفش ای لاتأثم اثمه باثم اخری. || بند کردن رخنه را. (منتهی الارب) (آنندراج). || چیره شدن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || بزه مند گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). گناه برداشتن. (تاج المصادر) (اقرب الموارد). || به گناه گرفتار شدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). و فعل آن به طور مجهول به کار میرود. (منتهی الارب).